ذاريات با واو قسم و جمعهاى ديگر با فاء آمده و نشان ميدهد كه سه
امر بعدى نتيجه اولى و يكى پس از ديگرى است. راجع به اين آيات به «جرى» رجوع شود كه بطور مشروح درباره آنها سخن رفته است.
از او يارى ميجوئيم يارى جستن كسيكه با عمل و قول در طاعت و انقياد
اوست. ناگفته نماند: ذعن و اذعن هر دو بيك معنى است (قاموس) و اين كلمه فقط يكبار
در قرآن آمده است.
ذقن:چانه. «إِنَّالَّذِينَ أُوتُوا
الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَلِلْأَذْقانِسُجَّداً ...»اسراء:
107، اذقان جمع ذقن بمعنى چانههاست. در مجمع و الميزان گويد: علت اعتبار اذقان
آنست كه چانه در وقت سجده نزديكترين اجزاء صورت بزمين است. در الميزان اضافه كرده:
گفته شده مراد از اذقان صورتهاست و جزء بطور مجاز بر كلّ اطلاق شده است.
در اقرب الموارد آمده: «خرّلوجهه: وقع» يعنى بر رو افتاد معنى آيه چنين ميشود: آنانكه پيش از
نزول قرآن دانش داده شدهاند چون قرآن بر آنها خوانده شود بر چانهها بسجده
ميافتند مراد از آيه چنانكه الميزان گفته سجده است بقرينه «سُجَّداً»و ذكر اذقان بدان جهت است كه گفته شد.
ولى فكر ميكنم منظور از سجده تواضع و خم شدن است نه سجده متعارف يعنى
آنگاه كه قرآن بر آنها خوانده شود در اثر تواضع و انقياد آنقدر بر رو مىافتند تا
چانهها بزمين برسد و در آيه بعدى آمده «وَيَخِرُّونَلِلْأَذْقانِ