«وَلَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا
لُوطاً سِيءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْذَرْعاً ...»هود: 77 معنى تحت اللفظى «ضَاقَذَرْعُهُ» اين است كه: اندازه گيريش تنگ آمد
و از اين جمله فرو ماندن و ناچار ماندن اراده ميشود معنى آيه چنين است:
چون فرستادگان ما پيش لوط آمدند غمگين شد و در كارشان فرو ماند زيرا
بوضع قومش آشنا بود و ميترسيد ميهمانان را كه بصورت جوانها بودند از دست وى
بگيرند.
«ثُمَّفِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها
سَبْعُونَذِراعاًفَاسْلُكُوهُ»حاقّه: 32 يعنى سپس در زنجيريكه
طول آن هفتاد ذراع است در آريدش.
آيا مراد از هفتاد ذراع بودن بيان طول واقعى زنجير است و يا مراد
كثرت طول است و هفتاد گفتن مثل «إِنْتَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً»است؟
بدرستى معلوم نيست گر چه احتمال اول قوى است و حمل بظاهر بهتر است. و
در آن صورت قهرا ميان عمل كافر و اندازه زنجير تناسبى هست. و ميشود گفت كه اين شخص
در زندگى دنيا بر زنجيرهاى بسيارى بسته بود و روح و دلش و فكر و عقيدهاش در ميان
زنجيرهاى اميال و شهوات و خود پسندى مقيد بود و همان زنجيرها در آخرت مجسم شده
بلاى جانش خواهد گرديد، در اين صورت احتمال دوم قوى است و اللّه العالم.
ذرو:پراكندن، پاشيدن «فَأَصْبَحَهَشِيماًتَذْرُوهُالرِّياحُ»كهف: 45 يعنى خشك و شكسته شد بادها آنرا پراكنده مىكند. ذرو و ذرى
هر دو بيك معنى است فعل اولى از نصر ينصر و دومى از ضرب يضرب آمده است (اقرب).