نصارى در اين عمل افراط و تفريط كردهاند كه فرموده «فَمارَعَوْها حَقَّ
رِعايَتِها»در
اينجا روايتى در مجمع نقل شده كه روشن كننده مطلب است.
ابن مسعود گويد: با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بالاغى سوار بودم
فرمود:
اى پسر امّ عبد آيا ميدانى بنى اسرائيل از كجا رهبانيت را ساختند
گفتم:
خدا و رسول داناتراند. فرمود:
ستمكاران پس از عيسى بر آنها مسلّط شدند و عمل بمعصيت كردند. اهل
ايمان از اين كار خشمگين شده بجهاد برخاستند. سه بار از ستمگران شكست خوردند.
نماند از آنها مگر اندكى گفتند: اگر خود را باين حكام نشان دهيم ما را فانى ميكنند
براى دين طرفدار و دعوت كنندهاى نمىماند بيائيد در زمين متفرق شويم تا خداوند پيغمبرى
را كه عيسى وعده فرموده مبعوث كند از آن محمد را قصد ميكردند در غارهاى كوهها
پراكنده شدند و رهبانيتى از خود ساختند پس بعضى بدين خود چنگ زد و بعضى كفر ورزيد
بعد اين آيه را تلاوت كرد «وَرَهْبانِيَّةًابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ»پس از آن فرمود: پسر ام عبد ميدانى
رهبانيت امّت من چيست؟ گفتم:
خدا و رسول داناتر است. فرمود:
هجرت، جهاد، صلوة، صوم، حجّ، و عمره.
از اين روايت روشن ميشود كه كفرورزندگان آنرا مراعات نكرده و بيراهه
رفتهاند. اين حديث در الميزان از مجمع نقل شده در صافى نيز مختصرا آورده است.
رهط:عشيره و قوم (مجمع) «وَلَوْ لارَهْطُكَلَرَجَمْناكَ»هود: 91.
اگر كسانت و عشيرهات نبود هر آينه سنگسارت ميكرديم راغب گويد اطلاق
رهط بر عشيره در صورتى است كه از ده كمتر باشند و گفته شده: تا چهل نفر را رهط
گويند. قاموس آنرا از سه يا هفت تا ده و يا از ده كمتر گفته است. صحاح گويد: رهط
قوم و قبيله مرد است و آن از ده كمتر است كه همه مرد باشند.