مراغم (بصيغه مفعول) بمعنى جايگاه و موضع است (مجمع) يعنى هر كه در
راه خدا از موطن خود هجرت كند در زمين جايگاه بسيار و وسعت مييابد كه در آن بخداى
خود بندگى كند.
رغام بفتح راء بمعنى خاك نرم است (راغب) مجمع و اقرب آنرا مطلق خاك
گفتهاند «رَغِمَأَنْفُ فُلَانٍ» يعنى بينىاش بخاك
افتاد «أَرْغَمَاللَّهُ أَنْفَهُ» خدا بينىاش را
بخاك ماليد.
بنظر ميايد استعمال مراغم از اين جهت است كه شخص مهاجر در آنمحل برغم
انف دشمن براحتى مشغول عبادت خداى خود ميشود.
اين كلمه فقط يك بار در قرآن آمده است.
رُفَات:رفت در اصل شكستن و كوبيدن است در اقرب آمده «رَفَتَهُ:
كسره و دقّه» در نهايه گويد: رفات هر چيزى كه شكسته و كوبيده شود.
مجمع گويد: رفات هر چيز شكسته و پوسيده است و از مبرد نقل كرده رفات
هر چيز كوبيده است كه در اثر كثرت كوبيده شدن سائيده شود.
اين نشان ميدهد كه مراد از تراب در آيات فوق خاكى است كه از پوسيدن
گوشتهاى بدن بوجود آمده و چون رفات پيوسته بعد از عظام آمده لا بد آن خاكى است كه
از پوسيدن استخوانها توليد شده است. و در