responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 108

فِيهَا عَيْشَهُ».

رغم: «وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ‌ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً» نساء: 100.

مراغم (بصيغه مفعول) بمعنى جايگاه و موضع است (مجمع) يعنى هر كه در راه خدا از موطن خود هجرت كند در زمين جايگاه بسيار و وسعت مييابد كه در آن بخداى خود بندگى كند.

رغام بفتح راء بمعنى خاك نرم است (راغب) مجمع و اقرب آنرا مطلق خاك گفته‌اند «رَغِمَ‌ أَنْفُ فُلَانٍ» يعنى بينى‌اش بخاك افتاد «أَرْغَمَ‌ اللَّهُ أَنْفَهُ» خدا بينى‌اش را بخاك ماليد.

بنظر ميايد استعمال مراغم از اين جهت است كه شخص مهاجر در آنمحل برغم انف دشمن براحتى مشغول عبادت خداى خود ميشود.

اين كلمه فقط يك بار در قرآن آمده است.

رُفَات: رفت در اصل شكستن و كوبيدن است در اقرب آمده «رَفَتَهُ‌:

كسره و دقّه» در نهايه گويد: رفات هر چيزى كه شكسته و كوبيده شود.

مجمع گويد: رفات هر چيز شكسته و پوسيده است و از مبرد نقل كرده رفات هر چيز كوبيده است كه در اثر كثرت كوبيده شدن سائيده شود.

«وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَدِيداً» اسراء:

49 و 98 مراد از رفات استخوانهائى است كه پوسيده و سائيده شده‌اند.

ناگفته نماند در آياتيكه تراب بجاى رفات آمده در همه پيش از كلمه عظام است‌ «أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» مؤمنون: 82.

صافات: 16، واقعة: 47. «أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ» صافات: 53.

اين نشان ميدهد كه مراد از تراب در آيات فوق خاكى است كه از پوسيدن گوشتهاى بدن بوجود آمده و چون رفات پيوسته بعد از عظام آمده لا بد آن خاكى است كه از پوسيدن استخوانها توليد شده است. و در

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 108
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست