بدست نميايد. اين است حبط، اين است بطلان و بىاثر شدن عمل.
در اينجا لازم است بچند نكته اشاره شود:
1- حبط
راجع بعمل خوب و در باره آن است مثلفَقَدْحَبِطَعَمَلُهُمائده: 5وَحَبِطَما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَهود: 16 تمام موارد آن در قرآن
مجيد شانزده محلّ است و همه راجع بعمل ميباشد البته اعمال نيك و مفيد يعنى اعمال
خوبى كه از مردم سر ميزند در اثر بعضى از عوامل باطل و بىاثر ميگردد مثلوَ لَوْ أَشْرَكُوالَحَبِطَعَنْهُمْ ما كانُوا
يَعْمَلُونَانعام:
88لَئِنْ أَشْرَكْتَلَيَحْبَطَنَعَمَلُكَزمر: 65 پيداست كه شرك اعمال نيك را بىاثر ميكند و ربطى باعمال بد
ندارد.
ايمان و اعمال نيك سبب آمرزيده شدن و از بين رفتن گناهان و سيّئات
است مثلإِنَّ
الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِهود: 114 و مثلفَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍفرقان: 70 ولى آمرزيده شدن گناهان
در قرآن مجيد حبط گناه ناميده نشده است.
2- شرك
و كفر باعث حبط عملاند نحوأُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوافَأَحْبَطَاللَّهُ أَعْمالَهُمْاحزاب: 19 و مثلوَ لَوْ أَشْرَكُوالَحَبِطَعَنْهُمْ ما كانُوا
يَعْمَلُونَانعام:
88 و نيز اگر كارى بغرض دنيا انجام داده شود بىآنكه رضاى خدا در نظر باشد سبب حبط
و بىاثر بودن آن است چنانكه مضمون آيه 15 و 16 سوره هود است، ايضا ارتداد سبب حبط
است مثلوَ
مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَحَبِطَتْأَعْمالُهُمْ فِي
الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِبقره: 217.
از آنجمله است فرياد كشيدن بر روى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و
سلّم و بىاحترامى در سخن گفتن با آنحضرتوَ لا تَجْهَرُوا لَهُ
بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْتَحْبَطَأَعْمالُكُمْحجرات: 2 از آنجمله است منافق بودن
چنانكه آيه 18 و 19 سوره احزاب