responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 95

على هذا معنى آيه چنين ميشود:

من دوستى اسبان را براى ياد پروردگارم اختيار كردم (زيرا بوسيله آنها ميتوان جنگيد و دين خدا را احيا كرد و بتماشاى آنها آنقدر ادامه داد) تا آفتاب غروب كرد.

در آيه ما بعد فرموده: آنها را برگردانيد و چون برگرداندند شروع كرد بدست ماليدن بر گردن و ساقهاى اسبان. و اگر آنها از ياد خدا و نماز مشغولش كرده بودند ديگر آندستور را نميداد و آنكار را نميكرد. رجوع شود به «سليمان».

حبّ: (بفتح. اوّل) مطلق دانه. مفرد آن حبّه است (قاموس) إِنَّ اللَّهَ فالِقُ‌ الْحَبِ‌ وَ النَّوى‌ انعام:

95 خدا شكافنده دانه و هسته است.

كَمَثَلِ‌ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ‌ بقره: 261.

جمع حبّه حبّات و حبوب ميباشد ولى در قرآن مجيد بكار نرفته است.

حبر: (بكسر اوّل) عالم. اثر پسنديده. عالم را از آنجهت حبر (بفتح اوّل) گويند كه اثر علم و عملش مى‌ماند جمع آن احبار است‌ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ‌ روم: 15 آنها در باغ مخصوصى شاد ميشوند كه اثر پسنديده نعمت در چهره‌شان آشكار ميگردد (راغب).

در اقرب الموارد گويد: حبر (بفتح اوّل) بمعنى عالم است ولى كسر آن افصح است زيرا بر وزن افعال (احبار) جمع بسته ميشود.

ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ‌ تُحْبَرُونَ‌ زخرف: 70 «تُحْبَرُونَ» را شاد و مسرور شدن گفته‌اند.

بقول راغب سروريكه اثر آن از چهره پيداست مثل‌ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً دهر: 11 نضرت طرارت ظاهر و سرور شادى باطن است.

اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ‌ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ‌ توبه: 31.

كلمه احبار كه چهار بار در كلام اللّه مجيد آمده در سوره مائده: 44 و 63 بقرينه سياق در علماء يهود بكار رفته ولى در سوره توبه:

31 و 34 مثل اينكه شامل علماء

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 95
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست