حاء:حرف
ششم از الفباى عربى است جزء كلمه واقع ميشود، بتنهائى معنائى ندارد.
حبّ:دوست داشتنيُحِبُّونَهُمْكَحُبِاللَّهِبقره: 165 آنها را دوست ميدارند چون دوست داشتن خدا.
در قرآن مجيد فعل ثلاثى اين كلمه مطلقا بكار نرفته است و همه از باب
افعال (احبّ يحبّ) و از باب استفعال و تفعيل (استحبّ- حبّب) استعمال شده است ولى
مصدر ثلاثى آن چنانكه نقل شد بارها آمده است. در اقرب الموارد گويد: استعمال شايع
آن از باب افعال است. قرآن كريم استعمال شايع را اختيار كرده است مثلإِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْأَحْبَبْتَوَ لكِنَّ اللَّهَ
يَهْدِي مَنْ يَشاءُقصص: 56إِنَّ اللَّهَيُحِبُالْمُحْسِنِينَبقره: 195.
در اقرباستحبابرا بمعنى دوست داشتن گفته و معناى طلب در آن نيست «استحبّه: احبّه» ولى بعقيده طبرسى و راغب، طلب در آن ملحوظ است «استحبّالشّىء» يعنى: خواست آنرا دوست
بدارد.لا
تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِاسْتَحَبُّواالْكُفْرَ عَلَى
الْإِيمانِتوبه:
23 بنظر راغب در اثر تعدّى به «على» معناى
اختيار به «اسْتَحَبُّوا»اشراب شده
است يعنى: پدران و برادران خود را اگر كفر را بر ايمان اختيار كردند بر خود ولىّ
مگيريد.
مخفى نماند فعل استفعال از اين ماده فقط در چهار محل از قرآن آمده
يكى آيه گذشته و بقيّه بقرار ذيلانداسْتَحَبُّواالْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى