عَرُوبه بود. صحاح ميگويد: يوم جمعه همان يوم عروبه است ابن- اثير در
نهايه علت اين تسميه را مطلق اجتماع ناس دانسته است.
آنچه از مجمع البيان نقل گرديد كه خدا از خلقت اشياء فارغ شد ...
متّخذ از تورات و يا از آياتى است كه ميگويد خدا آسمانها و زمين را
در شش روز آفريد. و اين سخن در علّت اين تسميه ظاهرا افسانهاى بيش نيست مراد از
شش روز در آيات شريفه چنانكه در «ارض» گفتهايم
دورانهاست كه هر يكى ميليونها سال بوده است آنروزها اين هفتهها و روزهاى بيست
چهار ساعته نبود تا بگوئيم در شش روز آفريد و روز هفتم فارغ شد.
نا گفته نماند بدرستى روشن نيست ايّام هفته را چرا به هفت تقسيم
كردهاند و هفته هفت روز است از كى پيدا شده و اگر خواستهاند روزهاى ماه را از
رؤيت قمر تا رؤيت قمر تازه است تقسيم كنند چرا به هفت تقسيم كردهاند؟ شايد براى
تربيع قمر.
ولى با مراجعه بكتب لغت مىبينيم كه براى هر يك از روزهاى هفته يكنام
گذاردهاند و گفتهاند.
يوم الأَحَد (يكشنبه) اول ايّام هفته، اثنين (دوشنبه) روز دوّم هفته،
ثلاث و ثلاثا (سه شنبه) روز سوّم هفته، اربعاء (چهار شنبه) روزى است ما بين سه
شنبه و پنجشنبه، خميس (پنجشنبه) روز پنجم هفته است، سبت (شنبه) روزى است از ايّام
هفته ما بين جمعه و يكشنبه (اقرب الموارد) و جمعه همان است كه قبلا بآن عروبه
ميگفتند. و چون يهود شنبه و نصارى يكشنبه را براى اجتماع هفتگى خود قرار دادند در
اسلام نيز روز عروبه را روز اجتماع قرار داده و آنرا جمعه ناميدند باعتبار اجتماع
براى نماز و عبادت و از آيه شريفه معلوم ميشود كه پيش از نزول آن اين تسميه بوده
است و آن طورى انتخاب شد كه پيش از روز يهود و نصارى واقع گرديد.
ابن كثير در تفسير خود علت اين تسميه را اجتماع مردم در معابد