در تفسير برهان از كافى از امام باقر عليه السلام منقول است كه مردى
از حضرتش سئوال كرد چرا جمعه، جمعه ناميده شد؟ فرمود: خداوند در روز ميثاق (عالم
ذرّ) مردم را بولايت محمّد و وصىّ او جمع كرد پس بجهت جمع خلق آنرا جمعه ناميد.
رجال اين حديث جز محمّد بن موسى همه از بزرگان و موثّقيناند و نيز در آن كتاب از
مجالس شيخ و اختصاص مفيد نيز اين حديث نقل گرديده و اللّه العالم.
جمل:شتر نر. ايضا طناب كشتى (قاموس- اقرب الموارد) در صحاح آنرا مطلق شتر
و نيز طناب كشتى گفته و نر بودنش را از فرّاء نقل كرده استوَ لا يَدْخُلُونَ
الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَالْجَمَلُفِي سَمِّ الْخِياطِ ...اعراف: 40 سمّ بمعنى سوراخ است و
سمّ كشنده را سمّ گويند كه در بدن نفوذ ميكند خياط بمعنى سوزن است. عدهاى از
مفسران «جمل» را در آيه بمعنى شتر گرفته و
اينطور تفسير كردهاند:
آنها به بهشت داخل نميشوند تا شتر داخل سوراخ سوزن شود.
بنظر نگارنده اين معنى از دو جهت بعيد است يكى آنكه مناسب سوراخ سوزن
شتر نيست دوّم اينكه در اين صورت «ابل» و
يا «بعير» گفته ميشد كه بمعنى مطلق شتر است
نه جمل زيرا شتر نر اختصاصى از اين حيث ندارد ولى اگر جمل را در آيه بمعنى طناب
كشتى بگيريم چنانكه از 3 لغت معتبر نقل شد آن دو اشكال وارد نيست و معنى اين
ميشود: وارد بهشت نميشوند تا طناب بادبان كشتى (با آن ضخامت) از سوراخ سوزن بگذرد.
و در هر دو صورت آيه مبيّن آنست كه دخول كفّار به بهشت امكان پذير نيست.
در قاموس و اقرب الموارد آنرا در آيه ريسمان كشتى گفتهاند و بعضى از
مفسران از ديگران بطور احتمال نقل كردهاند.