من تصوّر ميكنم كه نظر در آيه اوّل بجعل زوجيّت است كه يك معناى
ثانوى است و در آيه دوم آفريدن زوج مراد است آفريدن زن و مرد در مرتبه اوّل و
زوجيّت در مرتبه ثانى قرار گرفته است. و انتزاعى است.
جفاء:بضمّ اوّل كنار افتاده. (مجمع البيان) اسم ممدود است مثل غثاءفَأَمَّا الزَّبَدُ
فَيَذْهَبُجُفاءًوَ أَمَّا ما يَنْفَعُ
النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ ...رعد: 17 امّا كهف در حاليكه كنار افتاده است نابود ميشود امّا آنچه
بمردم سود ميدهد در زمين مىماند «جفاء» حال
است از «الزبد» و فقط يكبار در كلام اللَّه مجيد
آمده است.
جفن:وجَفْنَه: كاسه. بعقيده راغب مخصوص ظرف طعام است جمع آن جفان بكسر اوّل ميايديَعْمَلُونَ لَهُ ما
يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَجِفانٍكَالْجَوابِسباء: 13 براى سليمان آنچه ميخواست ميساختند از قبيل كاخها و تمثالها
و كاسههائى ببزرگى حوضها. «جفان» بيشتر
از يكبار در قرآن نيست.
جفو:كنار شدن. دور شدن در قاموس هست «جَفَاجَفَاءًوَتَجَافَى: لَمْ يَلْزَمْ مَكَانَهُ» در اقرب الموارد تصريح ميكند كه اصل آن
واوى است. لذا در عنوان «جفو» آورديم
با آنكه مصدرش جفاء است.
سجده: 16 آيه در تعريف اهل ايمان است يعنى پهلوهايشان از خوابگاهها
دورى كند و پروردگارشان را با بيم و اميد ميخوانند (و براى عبادت و مناجات خدا از
خواب و خوابيدن دور ميشوند) اللهمّ اجعلنا منهم اين صيغه و اين مادّه بيشتر از
يكبار در كلام اللّه نيامده است.
جلب:جَلَبَه: صيحه.إِجْلَاب:
راندن با صيحه (مجمع البيان) راغب جلب را راندن و اجلاب را صيحه زدن
با قهر گفته استوَ اسْتَفْزِزْ