responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 343

درى: (مثل فلس) معرفت.

دانستن. راغب ميگويد: دراية معرفتى است كه با نوعى از تدبير بدست آيد. در اقرب مطلق دانستن گفته و قول راغب را بطور «قيل» نقل كرده است. وَ ما تَدْرِي‌ نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً لقمان: 34 هيچ كس نميداند فردا چه خواهد كرد.

سَأُصْلِيهِ سَقَرَ وَ ما أَدْراكَ‌ ما سَقَرُ مدّثر: 27 حتما او را بسقر وارد ميكنم چه تو را دانا كرد كه سقر چيست؟. معنى‌ ما أَدْراكَ‌ آن است كه گفتيم ولى اگر «تو چه ميدانى» نيز ترجمه شود درست است. در اقرب ميگويد «ما أَدْراكَ‌ و ما يُدْرِيكَ‌» يعنى نميدانى‌ وَ ما يُدْرِيكَ‌ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيباً احزاب: 63.

قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لا أَدْراكُمْ‌ بِهِ‌ يونس: 16 فاعل‌ «أَدْراكُمْ» خداست يعنى: بگو اگر خدا ميخواست من قرآن را بر شما تلاوت نميكردم و خدا آنرا بر شما نمى‌فهماند.

دسر: (بر وزن عنق) جمع دسار بمعنى مسمار است (مفردات- اقرب) وَ حَمَلْناهُ عَلى‌ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ قمر: 13 نوح را بر كشتى كه از الواح و مسمارها ساخته بود حمل كرديم. در نهج البلاغه خطبه اوّل فرموده‌

«فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ ... بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ يَنْظِمُهَا».

در مجمع گفته: گويند اصل دسر بمعنى دفع است «دَسَرَهُ‌ بِالرُّمْحِ» يعنى او را با نيزه دفع كرد راغب نيز چنين عقيده دارد و حديثى نقل كرده كه‌

«لَيْسَ فى الْعَنْبَرِ زَكَوةٌ إِنَّمَا هُوَ شَيْ‌ءٌ دَسَرَهُ‌ الْبَحْرُ».

در عنبر زكوة نيست زيرا آن چيزى است كه دريا دفع كرده و بيرون انداخته است اين حديث در اقرب و مجمع و غيره نيز نقل شده و در نهايه آنرا از ابن عباس نقل ميكند.

اين كلمه تنها يكبار در قرآن آمده است.

دسّ: پنهان كردن. «دَسَسْتُ‌ الشَّيْ‌ءَ فِي التُّرَابِ» يعنى آنرا در

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 343
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست