اندازه را هم قبول نميكند بلكه عقيده دارد حتى مرتكبين كبائر از اهل توحيد
نيز مخلّد در ناراند.
در تفسير المنار ذيل آيه اوّل تفصيلا سخن گفته و اقوال و توجيهات
بسيارى نقل كرده است از جمله گفته: در حديث مرفوعى از جابر نقل شده كه رسول خدا
صلّى اللّه عليه و آله آيه اوّل را قرائت كرد تا رسيد بهإِلَّا ما شاءَ رَبُّكَفرمود اگر خدا بخواهد كسانى از
اشقيا را از آتش خارج كرده داخل بهشت كند، ميكند.
از ابو سعيد خدرى و يا از كس ديگرى نقل كرده كه گفته: آيهإِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ
إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُبر تمام آيات خلود حاكم است هر جا كه كلمه «خالدين» بيايد
اين استثنا در آنجا ملحوظ است.
آنگاه ميگويد: اين عقوبت باختيار خدا واقع ميشود و بسته بخواست اوست،
اگر بخواهد همه عذاب يا مقدارى از آنرا بر دارد بر ميدارد كه اراده او در هر چيز
نافذ است. ولى آيا ميخواهد يا نه اين چيزى است كه فقط خدا ميداند و آنچه در روايات
آمده قول ما را تأييد ميكند كه امر موكول بخداست.
در ص 83 ج 8 گويد: اشقيا در تبديل فطرت توحيد مستمرّ شدند تا فطرت
آنها تغيير يافت و چون آيات خدا مؤثّر نشد، در تطهير فطرت محتاج عقوباتى بالاتر از
عقوبات دنيا شدند. آن خبث و نجاست فقط با آتش آخرت قابل زوال است و چون موجب عذاب كه
همان نجاست ذات باشد با سوختن و عذاب از بين رفت، عذاب از بين ميرود و مقتضاى رحمت
بلا معارض ميماند. تمام شد.
نگارنده گويد: مرادش از اين تقريب عدم خلود كفّار در آتش است.
در الميزان ذيل آيه سوّم فرموده: استثنا براى اثبات قدرت خداست و
ميتواند آنها را خارج