إِلَّاخَساراًاسراء: 82 آنست كه: قرآن ظالمان را جز هلاكت و ضلالت نميافزايد.
نا گفته نماند: فعل خسر از باب علم يعلم در قرآن مجيد هم لازم آمده و
هم متعدى. مثلقَدْخَسِرَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ ...
انعام: 31 آنانكه لقاء اللّه را تكذيب كردند حقّا كه بزيان افتادند و
مثلالَّذِينَخَسِرُواأَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا
يُؤْمِنُونَانعام:
12 آنانكه خود را بزيان انداختند ايمان نمياورند.
بايد دانست كه: خسر، خسران و خسار يك معنى بيشتر ندارد و آن نقصان و
كم شدن است چنانكه صريح آيهوَ لاتُخْسِرُواالْمِيزانَرحمن: 9 و آيهوَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْيُخْسِرُونَمطففين: 3 است و اينكه ضلالت و
هلاكت را از معانى آن شمردهاند بدانجهت است كه ضلالت و هلاكت يكنوع نقصان و زيان
است.
در قرآن مجيد فقط اين آيه است كهخَسِرَالدُّنْيا وَ الْآخِرَةَآمده است و اين بدانجهت است كه شخص
متلوّن در دنيا نفاقش در اثر پيش آمدها روشن شده و مشتش باز ميشود و حيثيّت و
اعتبارش از بين ميرود و خوار و بيقدر ميگردد و نيز در آخرت خاسر و ذليل خواهد بود.
راجع باين آيه، مطلبى در «حرف» گذشت.