آن يكنوع آزار است، از زنان در وقت حيض كنار شويد و با آنان مقاربت
نكنيد تا پاك شوند.
و اگر محيض اوّل بمعنى مصدر باشد معنى چنين است ترا از قاعده بودن
ميپرسند بگو آن آزارى است الخ.
«يَسْئَلُونَكَ»نشان
ميدهد كه قاعدگى و مباشرت با زنان در آن حال مورد اختلاف و گفتگو بوده تا كار
بسئوال از آنحضرت كشيده است و ضمنا مطلب داراى اهميت بوده تا قرآن مجيد ببحث از آن
پرداخته است.
در تورات فعلى راجع بزنان در حال قاعده بودن احكامى سخت و غير قابل
تحمل نقل شده است در سفر لاويان باب 15 گويد: هر بستريكه زن حائض در آن بخوابد نجس
است همچنين هر چه زن روى آن به نشيند نجس است هر كه بستر حائض را دست زند بايد
لباس خود را بشويد و با آب غسل كند و تا شب نجس است.
و اگر زن حائض بچيزى دست زند آنچيز تا شام نجس است و اگر مرد در
آنحال با وى همبستر شود تا هفت روز نجس خواهد بود ...
در المنار گويد: نقل است كه نصارى امر حيض را سهل ميگرفتند و ايضا در
المنار و مجمع هست كه مردم جاهليت با زن حائض مثل يهود در يكجا نمىنشستند و طعام
نميخوردند.
اين امور سبب گرديده كه مردم نظر اسلام را از حضرت رسول (ص) در باره
حيض بپرسند و آيه شريفه در جواب آنها آمده است.
ناگفته نماند اسلام در باره حائض حكم كرده كه مرد را حرام است با زن
خود در حال حيض جماع كند و غير از آن ساير لذّتها حلال است و آنچه از تورات و رسوم
جاهليت نقل شد همه از نظر اسلام پوچ و بى معنى است و نيز زن در ايام عادت بايد
نماز نخواند و روزه نگيرد و روزه را بعدا قضا نمايد