در قاموس گويد: جبت: بت، كاهن، ساحر، سحر، چيز بىفائده و هر معبود
باطل است.
از آيه شريفه پيداست كه مراد از آن معبود باطل و بت است و شايد
بمعبود باطل از لحاظ بىفائده بودن جبت گفته شده راغب گويد:
جِبْت و جِبْس هر دو بمعنى بىفائده است.
اين كريمه دلالت دارد بر اينكه بعضى از اهل كتاب درباره مسلمين و
مشركين قضاوت كرده و رأى داده كه دين مشركان از دين مسلمانان احقّ و بت پرستان از
مؤمنان راه يافتهتراند پيداست كه اين قضاوت از روى دشمنى با اسلام بوده و گر نه
يهود با اهل قرآن وجوه مشترك بسيار داشتند و با بت پرستان وجه مشتركى نداشتند لذا
در آيه بعدى خدا آنها را لعنت ميكند.
در الميزان از درّ منثور سيوطى نقل شده كه: چون كار رسول خدا صلّى
اللّه عليه و آله و سلّم قوّت گرفت كعب بن اشرف يهودى عزلت اختيار كرد و بمكّه آمد
و گفت: نه باو (رسول خدا ص) يارى ميكنم و نه با او جنگ مىنمايم. در مكّه از او
پرسيدند كه:
اى كعب آيا دين ما بهتر است يا دين محمّد و يارانش؟ گفت: دين شما
بهتر و قديم است و دين محمّد دينى تازه است. در اين زمينه آيهأَ لَمْ تَرَ إِلَى
الَّذِينَ ...نازل گرديد.
بهتر است بدانيم كه كلمه جبت فقط يكبار در قرآن مجيد آمده و كلمه
طاغوت كه در آيه شريفه آمده در اصل مصدر و بمعنى طغيان است و اكثرا بمعناى فاعل
بكار ميرود گفتهاند كه بمعنى معبود باطل است باين كلمه رجوع شود.
جبر:اصلاح شىء بنوعى از قهر، بستن ضد شكستن. راغب گويد: «اصلالْجَبْرِاصلاح الشّىء بضرب من القهر» در
صحاح هست: «الْجَبْرُ: أن تغنى الرجل او تصلح عظمه من
كسر» غنى كردن شخص،