آيه چنين است: اصحاب شمال چه اصحاب شمال؟ در آتشى نافذ و در آب
جوشاناند. و در سايهاى از دود غليظ.
حمي:حرارت شديد. در صحاح گويد: «حَمِيَالنَّهارُ وحَمِيَالتَّنُّورُ: اشْتَدَّ حَرُّهُمَا وأَحْمَيْتُالحَدِيدَ فِي النَّارِ فَهُوَمَحْمِيٌ» راغب گويد: آن حرارتى است كه از
فلزات سرخ كرده و از بدن برخيزد.
يَوْمَيُحْمىعَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ
جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ ...توبه: 35 روزيكه بآنها در آتش جهنم حرارت داده شود و با آنها
پيشانىها و پهلوها و پشتهايشان داغ كرده شود.
تَصْلى ناراًحامِيَةًغاشية: 4وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ نارٌحامِيَةٌقارعه: 11.
حامية بنا بر آنچه گذشت بمعنى گرم و سوزنده است در نهج البلاغه خطبه
188 در وصف آتش آخرت فرموده:
امّا چرا نار، با حامية توصيف شده؟ شايد مراد شدّت و گدازنده بودن
آتش است چنانكه آنرا نهايت سوزنده بودن گفتهاند.
حام:ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ
وَ لاحامٍ ...
مائده: 103 آيه در باره بدعتهاى جاهليت و پوچ بودن آنهاست.
در رسوم جاهليت اگر ناقهاى پنج بار ميزائيد و آخرى نر بود گوش آن
ناقه را شكافته و رها ميكردند بآن سوار نميشدند و ذبح نميكردند و از آب و چرا مانع
نميشدند و شخص خسته اگر آنرا در راه ميديد سوارش نميشد. نام آن بحيره بود.
سائبه: آن بود كه كسى نذر ميكرد اگر مرضم شفا يابد يا مسافر از سفر
باز گردد ناقه من سائبه يعنى رها شده است سپس آنرا مثل بحيره رها ميكردند.
وصيله: گوسفند اگر بچه ماده ميزائيد براى آنها بود و اگر بچه نر
ميزائيد آنرا براى خدايان ذبح ميكردند و اگر در يكدفعه نر