responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 184

ممكن است احتمال براى طلب يا مبالغه باشد كه اين دو از معناى افتعال‌اند. معنى دو آيه چنين ميشود:

سيل بشدت كف بلندى برداشت- حقّا كه بهتان و گناه آشكار را بر خود بار كرده است.

حمم: حميم: آب داغ.

در مجمع گويد: «الْحَمِيمُ‌ الماءُ الحارّ» راغب گويد: «الحميم‌:

الماءُ الشَّدِيدُ الْحَرَارَةِ» لَهُمْ شَرابٌ مِنْ‌ حَمِيمٍ‌ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ‌ انعام:

70.

در مفردات گويد: آب گرمى را كه از منبع خود خارج ميشود، حمّه گويند. و بدين اعتبار بعرق انسان و حيوان حميم گفته ميشود.

حَمَّام را بجهت آب گرم و يا بجهت اينكه سبب عرق كردن است حمّام گفته‌اند. علّت اينكه تب را حُمَّى‌ گفته‌اند آنست كه در آن حرارت زياد هست و يا سبب عرق كردن است. و بخويشاوند مهربان حميم گفته‌اند گوئى كه در حمايت قرابت خود حادّ و داغ ميشود.

فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ وَ لا صَدِيقٍ‌ حَمِيمٍ‌ شعراء: 101 براى ما واسطه‌هائى نيست و نه دوست مهربانى هست.

بنظرم حميم بمعنى مطلق مهربان باشد كه در حمايت طرف، گرم و محكم است و احتياج بخويشاوند بودن نيست مثل آيه گذشته كه در باره صديق است و مثل‌ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ‌ حَمِيمٍ‌ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ‌ غافر:

18.

حميم بيست بار در قرآن مجيد بكار رفته شش مرتبه بمعنى مهربان و بقيّه بمعنى آب جوشان.

يحموم: دود. وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ‌ وَ ظِلٍّ مِنْ‌ يَحْمُومٍ‌ واقعة:

43 صحاح آنرا دود و قاموس هر شى‌ء سياه گفته است در اقرب دود و هر شى‌ء سياه آمده، راغب و طبرسى شى‌ايكه از سوختن پيه بوجود آيد معنى كرده‌اند. راغب علّت تسميه آنرا حرارت شديد و يا سياهيى كه در آن هست احتمال ميدهد. معنى‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 184
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست