61 ميان
دو دريا مانعى و حايلى قرار داد به «برزخ» رجوع
شودفَما
مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُحاجِزِينَحاقّه: 47 از شما كسى از آن مانع نيست مراد از «احد» جمع
است كه نكره در سياق نفى است لذا خبر آن (حاجِزِينَ)جمع آمده است.
راغب حجز را منع بواسطه حايل معنى كرده است قول او در دو آيه فوق
بهتر تطبيق ميشود.
حَدَب:تپّه و محل مرتفع.
در صحاح گويد الحدب ما ارتفع من الارضحَتَّى إِذا فُتِحَتْ
يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِحَدَبٍيَنْسِلُونَانبياء: 96 تا چون يأجوج و مأجوج
گشوده شوند و آنها از هر ارتفاعى شتابان آيند به «مأجوج» مراجعه
شود.
حدب الظهر بر آمدگى پشت آدمى است راغب گويد: جايز است كه حدب بمعنى
تپّه از آن مأخوذ باشد.
حدث:حدوث: بوجود آمدن (مفردات) كه قهرا توأم با تازه بودن است. حديث هر
چيز تازهاى است خواه فعل باشد يا قوليَوْمَئِذٍتُحَدِّثُأَخْبارَهازلزله:
4 آنروز
اخبار خود را حكايت كند چون حكايت، گفتار تازه است لذا «تُحَدِّثُ»آمده استلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْيُحْدِثُلَهُمْ ذِكْراًطه: 113 شايد پرهيز كنند يا براى
آنها تذكرى بوجود آورد.
وَ هَلْ أَتاكَحَدِيثُمُوسى؟طه: 9 آيا حكايت موسى بتو رسيده است؟ قرآن كريم نيز بدان علّت حديث
ناميده شده كه مطلب تازه و بوجود آمده استفَبِأَيِحَدِيثٍبَعْدَهُ يُؤْمِنُونَمرسلات: 50وَ يُعَلِّمُكَ مِنْ
تَأْوِيلِالْأَحادِيثِ