چون «مَسْتُوراً»صفت حجاب
است لذا اين حجاب غير مرئى است:
مؤمن و غير مؤمن مثل عالم و غير عالم با آنكه در كنار هماند از هم
بيگانهاند و فاصله زياد دارند و بزبان هم آشنا نيستند و ميانشان پرده نامرئى وجود
دارد كه از هم جداشان ميكند. تعجّب نادان از دانا بيش از تعجّب دانا از نادان است.
حجّ:قصد. (قاموس) طبرسى فرمايد: آن در لغت بمعنى قصد پى در پى و در شريعت
قصد خانه خداست براى عمل ...فَمَنْحَجَالْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ
بِهِمابقره:
158 هر كه بيت را قصد كند (عمل حجّ آورد) يا عمره انجام دهد بر او گناهى نيست كه
بر صفا و مروه طواف كند.
راغب در مفردات قرآن گفته كه: حجّ بفتح اوّل مصدر و بكسر اوّل اسم
است. صحاح و قاموس نيز چنين گفته است در اقرب- الموارد گويد: حجّ بكسر اوّل لغتى
است در حجّ (بفتح اوّل) بعضى گفتهاند بفتح اوّل اسم و بكسر اوّل مصدر است.
تدبّر در آيات قرآن نشان ميدهد كه حجّ بفتح اوّل اسم استعمال شده و
بكسر اوّل مصدر، چنانكه اقرب الموارد نقل كرده است مثلالْحَجُأَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ
فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَالْحَجَفَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِيالْحَجِبقره: 197قُلْ هِيَ مَواقِيتُ لِلنَّاسِ
وَالْحَجِبقره: 189فَصِيامُ ثَلاثَةِ
أَيَّامٍ فِيالْحَجِبقره: 196 در اين آيات چنانكه مىبينيم، حجّ اسم است و منظور از آن
اعمال حجّ است.
ولى در آيهوَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِحِجُالْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ
إِلَيْهِ سَبِيلًاآل عمران: 97 مصدر بكار رفته است يعنى براى خداست بر مردم قصد بيت و
اعمال حجّ آوردن كسيكه قدرت رفتن داشته باشد.