كه بالاى سر ماست آسمان حساب ميشود، على هذا ما را يكزمين بيشتر نيست
كه زير پاى ماست.
لذاست كه قرآن آنرا همواره مفرد بكار برده است.
در كلام اللَّه مجيد [راجع بزمين] مسائلى و حقائقى بيان شده كه به
بعضى از آنها اشاره مىكنيم:
1- زمين
و آسمانها در ابتداى خلقت، همه بسته و يك چيز بودند در اثر انبساط تدريجى وسعت
يافته و از هم جدا شدهاند «أَوَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَالْأَرْضَكانَتا رَتْقاً
فَفَتَقْناهُما» (انبياء:
30) مگر كفار ندانستهاند كه آسمانها و زمين پيوسته و توى هم بودند، آنها را از
همديگر بازشان كرديم؟! رتق بمعنى گره شده و بسته و پيوسته، و فتق بمعنى باز كردن و
ايجاد فاصله ميان اجزاء شيئى متصل است.
اگر مراد از «السّموات» تمام جهانها و منظومهها باشد. مسئله رتق و فتق شامل تمام عالم است،
و اگر مراد آسمانهاى هفتگانه اطراف زمين باشد كه محيط بر زميناند، آنوقت معنى آيه
اين است كه:
زمين با آسمانهاى هفتگانه آن، ابتدا در هم فرو رفته و يكى بودهاند
بتدريج بصورت فعلى در آمدهاند، ناگفته نماند «السموات» جمع
محلى بالف و لام مفيد عموم است و كلمه «فاطِرِالسَّماواتِ وَالْأَرْضِ»بمعنى شكافنده زمين و آسمانها در 7 محل از قرآن ذكر شده و سموات همه
با الف و لام آمدهاند، على هذا احتمال قوى ميرود كه مراد از «السَّماواتِوَالْأَرْضِ»تمام كاينات باشد.
در كتاب آغاز و انجام جهان ص 63 گويد: در قرآن كريم «سموات» كه با «ارض» هم استعمال شده بمعنى همه جهانهاى
غير از زمين آمده است «فَلِلَّهِالْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِالْأَرْضِرَبِّ الْعالَمِينَ»جاثيه 36 «رَبِّالْعالَمِينَ»كه بى واو است بدل است از «رَبِّالسَّماواتِ وَ رَبِالْأَرْضِ»پس بايستى كه «پرورندهجهانها» مساوى باشد