51- 52- اين آيات ترجمه يك بخش از احوال اين پيامبر
بزرگ است و از آنها سه مطلب بدست ميآيد.
يكى اينكه خداوند بإبراهيم- عليه السّلام رشد و درك عنايت فرمود و او
بزودى دريافت كه پرستش بتها باطل و عارى از حقيقت است. آنچه نمىبيند و نمىفهمد و
نميگويد و لا يضرّ و لا ينفع است چگونه قابل پرستش تواند بود؟ لذا بآن مردم ميگفت:
آيا اينها آنگاه كه ميخوانيد ميشنوند؟
يا بشما نفعى يا ضررى ميرسانند؟
«شعراء: 73 اين بود كه با بت پرستى به
مبارزه برخاست.
دوّم اينكه: إبراهيم عليه السّلام و بت پرستان در وجود خالق توافق
داشتند و اختلاف در اين بود كه آفتاب و ماه و ستارگان و بتها در تدبير و اداره
عالم تأثيرى دارند يا نه؟ إبراهيم عليه السّلام ميخواست اثبات كند كه تدبير عالم
مثل خلقت آن، هر دو كار خداست اين مطلب از «إِنِّيبَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ»و از «أَنَّكُمْأَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ»آشكارا فهميده ميشود. اگر بخدا
عقيده نداشتند گفتن اينكه: بخدا شريك قرار ميدهيد معنى نداشت. آنحضرت ميخواست
بفهماند تا خلق و امر را از خدا بدانند و آنها زير بار نميرفتند لذاست كه ميفرمود «آنكهمرا آفريد هم او هدايتم ميكند. او
اطعامم ميكند و سيرابم ميگرداند و چون مريض شوم شفايم مىبخشد و اوست كه مرا
ميميراند و سپس زندهام ميكند و از او انتظار دارم كه روز جزا گناهم را ببخشد «شعراء:
78- 82.
اينها براى آنست كه اثبات كند: تدبير و گرداندن كارهاى جهان مثل
آفريدن، كار خالق است و در نتيجه پرستش و عبادت نيز خاصّ اوست.
و از اينكه مشركين و يا لا اقلّ بسيارى از آنها بوجود خدا عقيده
داشتند، و اختلاف بر سر تأثير بتها و اجسام طبيعى ديگر (البتّه تأثير اجسام