امّ الكتاب اصل تكليف باشد و محو و اثبات نسبت بمقتضاى زمان در كيفيت
و شكل آن باشد، يعنى خدا از كيفيت تكليف و حكم، هر چه را بخواهد ميبرد و يا
ميگذارد ولى اصل مكلّف بودن در نزد خداست يعنى: بشر بايد تحت تكليف زندگى كند، اين
اصل در هر زمان ثابت و حتمى است و محو و اثبات فقط در كيفيت و كميّت آن است.
ولى آيه شريفه خود بخود اعمّ است و منحصر بتكليف و احكام نيست، بلكه
بهمه چيز شامل است.
احتمال قوى آن است كه مراد ازأُمُّ الْكِتابِعلّت محو و اثبات است و جواب «يَمْحُواويُثْبِتُ» ميباشد.
يعنى خدا محو و اثبات ميكند و اين محو و اثبات روى علل بخصوصى است
نزد خدا و ميداند چرا محو و چرا اثبات ميكند. بنا بر اين عموم، ميتوان تغيير اجلها
را نيز با در نظر گرفتن آيات ديگر و روايات، از آيه شريفه فهميد نا گفته نماند در
اين صورت «أُمُّالْكِتابِ»در اين آيه غير از «أُمِّالْكِتابِ»در آيه «وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ»است كه در «امّ» خواهد
آمد و مراد از آن لوح محفوظ است.
أَجْل: (بر وزن عقل) سبب.
علت. «مِنْأَجْلِذلِكَ كَتَبْنا عَلى
بَنِي إِسْرائِيلَ»مائدة: 32 يعنى بسبب آن قتل بر بنى اسرائيل چنين نوشتيم ارباب لغت
اصل آنرا بمعنى جنايت نوشتهاند. در اقرب الموارد گويد:
اين كلمه ابتدا در تعليل جنايت سپس در مطلق تعليل استعمال شده است،
در نهايه گويد: در همزه آن فتح و كسر هر دو صحيح است.
در قرآن مجيد فقط يكبار آمده است.
أَحَد: «قُلْهُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»توحيد: 1 اين كلمه در اصل (وحد) با واو است و داراى دو استعمال
ميباشد يكى آنكه اسم استعمال ميشود در اين صورت بمعنى يكى و يكنفر است «إِذاحَضَرَأَحَدَكُمُالْمَوْتُ»بقره: 180 آنگاه كه