را ميشكافد و تا ميتواند نفوذ ميكند چنانكه در اقرب الموارد از اساس
نقل ميكند.
وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ
النَّجْمُالثَّاقِبُطارق:
3، قسم بآسمان و كوبنده چه فهماند تو را كه كوبنده چيست همان ستاره نافذ
است.
طارق و نجم ثاقب هر دو يكى هستند درباره تشكّل نجوم گفتهاند
سحابىها و گازهائيكه در آسمان هستند بطور مار پيچى حركت كرده و فشرده ميشوند، در
اثر فشرده شدن حرارت مركزى رو بافزايش ميرود و در نتيجه ذرّات درونى، يكديگر را
ميكوبند و فعل و انفعالات داخلى و خارجى سبب تشكيل كوكب ميشود تا نخستين نور قرمز
بعد از آتش گرفتن اندرون ستاره، در سطح آن ظاهر ميشود و آن از حالت بهم كوبيدگى
اتمها و ملكولها و رها شدن الكترونها، بوجود آمده است. پس از آن، ستاره در اثر
فعل و انفعالهاى پى در پى بحالت نورانيّت و تشعشع خود ميافتد و نور نافذ آن فضا را
شكافته و بهر جاى ممكن ميرسد.
بنا بر اين «طارق» مرحله
اوّل تشكيل ستاره و «نجم» ابتداى ظهور نور قرمز و «ثاقب» مرحله سوّم آن است رجوع شود به تفسير پرتوى از قرآن و كتاب پيدايش و
مرگ خورشيد.
جاى دقّت است كه نجم در اصل بمعنى ظهور است در لغت هست «نجمالشّىء: ظهر» و قهرا ستاره را در
اثر ظاهر بودن نجم گفتهاند.
... فَأَتْبَعَهُ
شِهابٌثاقِبٌصافّات: 10، ظاهرا مراد از شهاب
ثاقب سنگهاى آسمانى است كه با سرعت 48 هزار كيلومتر در ساعت وارد جوّ زمين شده و
در اثر حرارت و تماس با گازهاى جوّ مشتعل شده و ما آنها را بصورت نوارى از نور
مشاهده ميكنيم. رجوع شود به «شهاب». لفظ
ثاقب تنها دو بار در قرآن بكار رفته است: