104: صف كشندهها به الكترونهاى اتم كه در پيرامون
هسته صف و گاهى صفهائى كشيدهاند و پيوسته از مركز اتم بواسطه نيروئى رانده
ميشوند.
و زاجرات به نيروهائيكه از درون ميرانند و از بيرون بر ميگردانند
معنى شده است (بخود كتاب رجوع شود).
«تاليات» قهرا بمعناى از پى روندهها است و «ذكر» بمعنى حفظ استفَالتَّالِياتِذِكْراًپس قسم به از پى روندگانيكه براى نگهدارى يكديگر در پىهم ميروند.
بنظر ما ممكن است مراد از صافّات اتمهاى عناصر باشد، كسانيكه از
عناصر و جدول مندليف اطلاع دارند ميدانند كه عناصر در طبيعت بطرز عجيبى صف
كشيدهاند مثلا اتم ئيدروژن يك الكترون و يك پروتون و اتم هليوم دو الكترون و دو
پروتون و دو نوترون دارد ... تا ميرسيم باتميكه 92 الكترون و 92 پروتون دارد.
اينها صف كشندگان عجيبى هستند كه تمام موادّ طبيعى از آنها بوجود آمده است و اگر
در پى يكديگر نباشند و هم ديگر را حفظ نكنند نظم عالم از هم خواهد پاشيد.
ممكن است بگوئيم «زاجرات» اند
يعنى يكديگر را منع و طرد ميكنند با آنكه با اتمهاى ديگر تركيب ميشوند و اشياء را
بوجود مياورند ولى در تركيب شدن موجوديّت خود را از دست نميدهند تا بتدريج همه
اتمها بيك شكل در نيايند و جهان از نظم نيافتد.
و شايد: اين ذرّات يكنوع شعور دارند و براى ياد آورى وظيفه خود در پى
يكديگر روانند و معنىفَالتَّالِياتِ ذِكْراًآنست: قسم بآنهائيكه براى ياد آورى وظيفه خود تالىهماند.
حتما و يقينا بايد معنى آيات فوق چنين چيزها باشد، نه ملائكه كه با
الف و تاء جمع بسته نميشوند زيرا در اين صورت مؤنث خواهند بود و قرآن مؤنّث بودن
آنها را صريحا ردّ كرده استوَ جَعَلُوا-