در اصل بمعنى تبعيّت است زيرا در خواندن، بعض حروف را ببعضى تابع
ميكنند. فرق تلاوت با قرائت آنست كه قرائت در اصل جمع كردن حروف و تلاوت قرار دادن
آنها در پى يكديگر است.
تعبير راغب از مجمع البيان بهتر است زيرا بتعبير راغب، قارء در پى
كلمات و معانى است و بتعبير مجمع، قارء آنها را يكى در پى ديگرى ميگذارد، اوّلى
اتباع را لازم و دوّمى متعدّى گرفته است.
و نيز راغب گويد: تلاوت مخصوص كتب آسمانى و خدائى است و از قرائت اخصّ
است هر تلاوت، قرائت است ولى هر قرائت تلاوت نيست گفته نميشود: نامه تو را تلاوت
كردم. (پس در قرآن و ساير كتب آسمانى تلاوت و قرائت هر دو اطلاق ميشود ولى در غير
آنها، فقط قرائت بكار ميرود).
آنوقت در باره آيهوَ اتَّبَعُوا ماتَتْلُواالشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَبقره: 102 گويد چون شياطين خيال
ميكردند آنچه ميخوانند از كتب خداست، لذا كلمه «تَتْلُوا»بكار رفته است.
در اينجا كسب نور از آفتاب مطرح نيست. بلكه مراد پشت سر هم بودن اين
دو مظهر كون است آفتاب با نور افشانى رو ميكند پس از غروب، ماه پشت سر آن ظاهر شده
و نور ميپاشد و در پى آن، روز ميايد و آنگاه شب، جانشين روز شده و آفتاب را
مىپوشاند ضمير «ها» در هر چهار آيه راجع به «الشمس» است.