گرفته و فرمايد: سيصد سال را اگر يكدفعه شمسى و يكدفعه قمرى بگيريم
تفاوت تقريبا 9 سال ميشود و فخر رازى را كه اين سخن را باور ندارد، ردّ كرده و
گفته تفاوت از سه ماه كمتر است و در ذكر تعداد، اينگونه نسبتها بلا كلام شايع است.
نا گفته نماند اگر تفاوت سال شمسى و قمرى را در حدود 10 روز بدانيم،
9 سال قمرى در حدود سه هزار و صد و هشتاد و شش روز خواهد بود (3186 9* 354) و اين
صد و هشتاد و شش روز كه 9 سال با آن تمام ميشود در تفاوت سيصد سال شمسى و قمرى
نيست زيرا تفاوت آندو فقط سه هزار روز است (3000 10* 300) و آن از 9 سال در حدود
شش ماه كمتر است و آنوقت «وَازْدَادُواتِسْعاً»درست نخواهد بود وانگهى اين حساب تقريبى است و الّا سال شمسى 365 روز
و 6 ساعت و سال قمرى 354 روز و كسرى است و تفاوت آندو در حدود 11 روز است و آنوقت
تفاوت سيصد سال تقريبا سه هزار و سيصد روز خواهد بود و آن در حدود چهار ماه از 9
سال زيادتر است.
عقيده ما اين است كه آيه، مدّت توقّف آنها را سيصد و نه سال قمرى كه
معمول بود، معيّن ميكند و اين نوع سخن گفتن تفنّن در عبارت است و روايتى كه از
امام عليه السّلام نقل شده اوّلا سندى ندارد و ثانيا قضيّه اصحاب كهف بعد از حضرت
موسى است و ربطى به يهود ندارد كه در مكالمه با امام عليه السّلام بگويد: ما در
كتاب خود سيصد سال مييابيم و ايضا بايد تحقيق كرد كه در آنروز حساب شمسى در
عربستان معمول بوده يا نه؟ و آيه ما بعد كه ميگويدقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ
بِما لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِميفهماند كه در مدّت آنها اختلاف
وجود داشته است و قرآن بآنحضرت دستور ميدهد بگو: مدّت آنها سيصد و نه سال است و
خدا داناتر است و مدّت آنها را چنين بيان ميكند.