از خود آيه غفلت نمودهاند و گرنه از زن صحبتى بميان نمياوردند.
احتمال قوى در آيه شريفه آنست كه مراد از صلب، قسمت آخر ستون فقرات
مرد مقابل استخوانهاى عانه و مراد از ترائب استخوانهاى عانه و خاصره باشد در تفسير
پرتوى از قرآن ميگويد: مجراى منى از بيضه امتداد يافته و از راه مجراى معيّنى كه
در امتداد كشاله ران است بطرف داخل شكم ميرود و بطرف مثانه كه در پشت استخوان عانه
است بر ميگردد و در زير مثانه از ميان پروستات (غدّه ايست كه در محل خروج ادار
قرار دارد و مجراى ناقل منى از وسط آن عبور ميكند) رد شده وارد مجراى ادرار ميشود
قسمتى از اين مجرا كه داخل شكم است اطرافش حلقه استخوانى است كه در جلو استخوان
عانه و در طرفين و عقب استخوان خاصره و در پشت، ستون مهره و استخوان خارجى ميباشد
(تمام شد) على هذا مقصود از صلب قسمت آخر ستون مهره و از ترائب استخوانهاى ديگر
است كه منى از ميان آنها گذشته وارد مجراى ادرار ميشود و اين است معناىيَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ
الصُّلْبِ وَ التَّرائِبِ.
اگر گويند: تمام لغت نويسان و مفسّرين ترائب را استخوانهاى سينه و
دندهها و نحو آن معنى كردهاند و در مجمع البيان و غيره از اشعار عرب شاهد آورده
كه تريب استخوان سينه است مثلا در صحّاح هست «أَشْرَفَثَدْيَاهَا عَلَى-التَّرِيبِ» يعنى پستانهايش بر سينه مشرف است در اين صورت چگونه ممكن است ترائب
را استخوانهاى عانه و خاصره بدانيم؟!! گوئيم:تَرِيبَهوتَرَائِبدر اصل لغت بمعنى استخوان سينه
نيست و معناى اوّلى (تراب) در آن معتبر است و استخوانهاى سينه را از آنجهت ترائب
گفتهاند كه مثل خاك بسهولت حركت ميكنند طبرسى فرموده: چون استخوانهاى سينه مانند
خاك بآسانى حركت ميكنند