ترب (بر وزن حبر) بمعنى همسال است كه در يك زمان بدنيا آمده باشند بر
خلاف دو قلو كه در بطن واحد از مادر واحد متولد ميشوند و آنها را توأمان گويند در
اقرب الموارد هست: «التِّرْبُمن ولد معك و اكثر ما يستعمل فى
المؤنث يقال: هذهتِرْبُفلانة اذا كانت على سنّها»: ترب كسى است كه با تو بدنيا آمده و بيشتر
در مؤنث بكار ميرود گويند اين دختر، ترب فلان دختر است در صورتيكه همسال باشند.
و در مادّه «تأم» آمده:
توأم از تمام حيوان آنست كه با ديگرى در يكدفعه بدنيا آيد دو فرد باشند يا بيشتر. «اتأمتالمرئة وضعت اثنين فى بطن».
گويند: دو همسال را از آن ترب گفتهاند كه با هم خاكبازى ميكنند كه
اصل ترب بمعنى خاك است.
بنظر ميايد: حوريان بهشتى با همديگر همسال و هم قد نيستند بلكه مراد
تناسب آنها با شوهرانشان است يعنى حوريان از حيث زيبائى، قدّ، قامت، حسن منظر و
...
با شوهران خود همسال و برابراند 3: «... يَتِيماً ذا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكِيناً ذامَتْرَبَةٍ»بلد: 16
متربه چنانكه در مجمع آمده بمعنى احتياج شديد است كه گويا فقير از شدّت فقر بتراب
چسبيده است، يعنى:
يتيمى كه داراى قرابت و مسكينى كه شديدا محتاج و بخاك افتاده است.
ترائب دندههاى سينه است و واحد آن تريبه است. مجمع البيان در ذيل
اللغة گويد: ترائب اطراف سينه و مفرد آن تريبه است و در المعنى در ضمن نقل چند قول
از عطا نقل كرده صلب مرد و ترائب زن، زيرا كه فرزند از دو آب بوجود ميآيد