responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قواعد فقه نویسنده : محقق داماد‌، سيد مصطفى    جلد : 3  صفحه : 7

«يٰا دٰاوُدُ إِنّٰا جَعَلْنٰاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النّٰاسِ بِالْحَقِّ وَ لٰا تَتَّبِعِ الْهَوىٰ [1]» و قضاوت بين خلق را به اين اعتبار در شأن داود مى‌شناسد كه او خليفه خدا در زمين است و نيز خداوند به همۀ كسانى كه متصدى امر قضا مى‌شوند دستور مى‌دهد:
«... وَ إِذٰا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النّٰاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّٰهَ نِعِمّٰا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللّٰهَ كٰانَ سَمِيعاً بَصِيراً» [2]. «وقتى كه در ميان مردم قضاوت مى‌كنيد بايد به عدالت حكم كنيد خدا به شما توصيۀ نيكو مى‌كند و خدا شنواى بينا است».
آيات فراوان و احاديث زياد در مورد قضاوت و تصدى امر قضا وجود دارد كه ذكر همه آنها موجب طولانى شدن كلام خواهد بود، ولى همه اين آيات و اخبار نشانۀ عظمت قضا و اعتبار و شان قضاوت در اسلام است. به لحاظ حساس بودن كار قضاوت حضرت امام جعفر صادق (ع) مى‌فرمايد:
«اتقوا الحكومة فان الحكومة انما هى للامام العالم بالقضاء العادل فى المسلمين كنبى او وصى نبى». «از قضاوت بپرهيزيد زيرا قضاوت حق امامى همچون نبى يا وصى او است كه عالم به اسرار قضا و عادل در صدور حكم باشد» [3]. لذا با آن كه قضاوت در اسلام از واجبات كفايى است فقهاى اسلامى تا مى‌توانستند از قبول آن امتناع مى‌كردند، چنانچه ابو حنيفه از دستور منصور خليفۀ عباسى كه به او پيشنهاد تصدى قضا را در بغداد كرد سرباز زد و زندان را بر اين امر ترجيح داد و به قولى آن قدر در زندان بماند تا بمرد. [4]
سفيان ثورى براى فرار از قبول مسئوليت قضا از ديار خود متوارى شد و به بصره گريخت و چندان متوارى بود تا اجلش فرا رسيد. وقتى خليفۀ دوم به عمرو بن عاص كه از طرف او والى مصر بود، نوشت كه كعب بن ضنه را به قضاوت آن ناحيه منصوب كند عمرو عاص نامۀ خليفه را براى كعب فرستاد و كعب پاسخ داد: به خدا سوگند كسى كه خداوند او را از گمراهى و هلاكت و‌
[1] ص؛ 26.
[2] نساء:58.
[3] الكافى، كلينى؛ ج 7، ص 406. من لا يحضره الفقيه، صدوق؛ ج 3،ص 5. التهذيب، طوسى؛ ج 6،ص 217.
[4] بستان العارفين، سمرقندى؛ ص 39.
نام کتاب : قواعد فقه نویسنده : محقق داماد‌، سيد مصطفى    جلد : 3  صفحه : 7
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست