د) قاضى دار السلطنه اصفهان كه بالاترين مقام قضاوت را داشت و در
ايام هفته به غير از جمعه در خانه خود به رسيدگى دعاوى مردم بر طبق موازين شرعى مىپرداخت
و پس از صدور حكم شرعى اجراى آن با مقامات دولتى بود. ه) شيخ الاسلام اصفهان كه وظايف محتسب يعنى امر به معروف و نهى از
منكر را انجام مىداد. و) قاضى عسكر كه در مسافرتها همراه اردوى شاهى بود و مشكلات مربوط
به احكام شرعيه را حل و فصل مىكرد و در پرداخت حقوق سربازان عاملى مؤثر بود. ز) ديوان بيگى كه از كلمه" ديوان" فارسى به معنى مجلس
دادرسى و" بيك" تركى به معنى امير و رئيس تركيب شده و به معنى رئيس مجلس
دادرسى است. اين مقام از مقامات دولتى بود و جنبه روحانى نداشت و ديوان بيگى در
رديف امراى بزرگ دولتى بود. در ابتداى عهد صفويّه ديوان بيگى سمت نظارت و تنفيذ
احكام صادره درباره احداث اربعه را داشت. احداث اربعه به جرايم قتل، تجاوز و هتك
ناموس، ايراد جرح و سرقت گفته مىشود. صدر خاصه مسئول رسيدگى به احداث اربعه بود و
دو روز در هفته با ديوان بيگى جلوس مىكرد و به احداث مزبور رسيدگى مىنمود. تنفيذ
و اجراى حكم به عهده ديوان بيگى بود. ولى به تدريج اختيار ديوان بيگى گسترده شد و
در اواخر صفويّه مرجع نهايى رسيدگى به تظلّم رعايا از كليه عمال دولت گرديد. و نيز
رسيدگى به كليه جناياتى كه در ايران اتفاق مىافتاد، با او بود و كليه احكام شرعى
كه محكوم عليه، طوعا حاضر به اجراى آن نبود توسّط ديوان بيگى اجرا مىشد. ح) مفتى كسى بود كه با دادن نظر مشورتى به قضات كمك مىكرد. در
ولايات عنوان شيخ الاسلام مترادف با رئيس هيئت قضايى آن منطقه بود و در شهرهاى
كوچك يك نفر قاضى به حل و فصل دعاوى مىپرداخت و در قصبات ملاى ده در امور نكاح و
طلاق مداخله داشت. به طور كلى بايد گفت در زمان صفويّه مردم دعاوى خود را پيش علماى دين
مىبردند و اسناد و معاملات خود را نزد آنها تنظيم مىكردند. و حكام عرف كه از
مأمورين دولتى تشكيل مىشد به امور سياسى و اغتشاش و اختلال نظم و جرايم