مِنْ حَرَجٍ»،اين فرد، ابتدا بايد دستش را در آب فرو برده، وضو بگيرد و سپس غسل
كند. اگر چه اين روايت نيز مانند روايت قبل، از حيث معنى واژۀ
«قذرة» مبهم است، از نظر صحت استدلال به آن در اثبات قاعده نفى حرج فاقد ايراد
است. د) موثقه ابى بصير. «عن ابى بصير، قال، قلت لأبي عبد اللّه (ع) انّا
نسافر فربّما بلينا بالغدير من المطر يكون الى جانب القرية فيكون فيه العذرة و
يبول فيه الصّبىّ و تبول فيه الدّابّة و تروث. فقال (عليه السلام): ان عرض فى قلبك
منه شىء فقل: هكذا، يعنى امزج الماء بيدك ثمّ توضّأ فانّ الدّين ليس بمضيّق؛ لانّ
اللّه عزّ و جلّ يقول:مٰا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ».[1] ابى بصير از امام مىپرسد در سفرها چه بسا به بركههايى بر مىخوريم
كه در كنار آبادى است و انواع نجاسات در آن يافت مىشود. حضرت مىفرمايد آب را با دستت
به هم بزن و سپس وضو بگير؛ زيرا در اين، مضيقه و تنگنا نيست و خداوند مىفرمايد: «مٰا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ». بدين ترتيب، حكمت عدم انفعال آب كُر، در واقع خود دليل نفى عسر و حرج
و وجود توسعه و گشايش و رفع تنگنا و مضيقه از مسلمانان است. ه) حديث مشهور نبوى «بعثت بالحنيفيّة السّمحة السّهلة»[2]يعنى مبعوث شدم به
دين حنيف سهل و آسان. اگر احكام
حرجى و عسر آفرين در دين وجود مىداشت، صحيح نبود كه حضرت (ص) دين را به
مجموعهاى سهل و آسان توصيف كند. و) روايت زراره.[3]مطابق اين روايت، حضرت باقر (ع) فرموده است
كه سمرة بن جندب در كنار خانه مردى از انصار درخت نخلى داشت؛ به گونهاى كه ناگزير
بود براى رسيدن به آن از خانه آن شخص عبور كند. سمره گاهى بدون اجازه و سرزده وارد خانه انصارى مىشد و با اينكه از
سوى او مورد اعتراض قرار مىگرفت، توجهى نمىكرد تا آنكه نزد رسول خدا (ص)
عليه
او شكايت شد. حضرت به وى
فرمود كه در موقع ورود بايد اجازه بگيرد، ولى او نپذيرفت. حضرت فرمود هر چقدر بخواهى به تو پول مىدهم[1] وسائل الشيعة؛ ج 1، ص 120.
[2] عناوين؛ مبحث نفى عسر و حرج.
[3] فروع كافى؛ ج 10، ص 292- 294.