است كه در دين بر شما حرجى قرار داده نشده است؛ پس بر آن مسح كن. از
اين پاسخ امام (ع) نكات زير استنتاج مىشود: 1. نفى حرج يك قاعده كلى است و طبق رهنمود امام (ع) مىتوان از
آن براى رفع احكامى كه براى مكلفان مضيقهساز و مشقتآورند، استفاده كرد. 2. از اينكه امام (ع) به جاى نفى حرج ذيل آيۀ وضو- كه تناسب بيشترى با سؤال دارد- به نفى حرج مذكور در آيه 78 سوره حج استناد مىكند، چنين بر مىآيد
كه لا حرج مذكور در آيه اخير، علاوه بر آنكه از عموميت و شمول بيشترى نسبت به آيه
وضو برخوردار است، بيشتر مربوط به موارد حرج عرفى است تا حرج ذاتى كه در آيۀ
وضو ذكر شده است. شيخ انصارى براى بيان حجت ظواهر كتاب، به اين حديث استناد كرده است.[1]به اين نحو كه
استنتاج امام (ع) از آيه و انتظار ايشان بر اينكه سؤالكننده
نيز همين برداشت را داشته باشد، مبتنى بر ملاحظاتى است كه جز با قوۀ قدسى
اجتهاد امكانپذير نيست؛ زيرا همانطور كه ملاحظه مىشود در نص آيه اين معنى به هيچ
وجه به نظر نمىرسد. اين ملاحظات
به شرح زير است: منطوق آيه فقط بر اين دلالت دارد كه خداوند امر حرجى و دشوار را از
شما نخواسته است. در اينجا آيا فقيه بايد در مورد آن امور حرجى كه خداوند آنها را
از عهده مكلف برداشته است، تحقيق كند؟ در اين باره احتمالات مختلفى مطرح مىشود. از جمله اينكه آيا نماز، وضو، و عمل مسح- اعم از مسح رأس و مسح
قدمين- به طور كلى مورد نظر بوده است يا خير؟ با كمى دقّت روشن مىشود كه هيچ كدام
از اين موارد حرجى نيست تا آنكه خداوند از آنها صرفنظر كرده باشد. در نتيجه، آنچه
حرج است «مسح على البشره» است. توضيح اينكه عمل مسح دو بخش دارد، يكى عمل دست
كشيدن است و ديگرى اينكه دست بر پوست پا كشيده شود و در مورد سؤال آنچه حرج و
دشوار است، فقط عمل اخير است، نه مابقى آن. بنابراين، خداوند از اين وظيفه[1] فرائد الاصول (رسائل)؛ ص 114.