شب شير بخورد- به طورى كه در مجموع يك شبانه روز كامل بشود- نيز حرمت
به وجود نمىآيد. ثانيا در 15 دفعه شير خوردن كامل و يا يك شبانهروز شير خوردن،
شير بايد متعلق به يك مرد (فحل) باشد. بنابراين، اگر طفل شيرخوار در قسمتى از مدت
يك شبانهروز كامل يا در بعضى از دفعات شير خوردن، شير متعلق به شوهر ديگرى را
بخورد، احكام رضاع جارى نمىشود و اين امر باعث حرمت و مانعيت نكاح نخواهد شد. در متون فقهى اصطلاح «شوهر واحد» قيد نشده است، بلكه واژههاى «فحل
واحد» و يا «صاحب اللبن واحد» به كار رفته است. مشهور فقها عقيده دارند فحل كسى
است كه حمل زن و شير او ناشى از آن شخص باشد؛ هر چند شخص مزبور در هنگام رضاع،
شوهر بالفعل زن شير دهنده نباشد. بنابراين، اگر زنى پس از ازدواج و باردار شدن، در
حالى كه هنوز پستانش شير دارد، به علت طلاق يا فوت همسر و يا علتهاى ديگر از شوهرش
جدا شود، مادام كه ازدواج جديدى نكرده است، شوهر اول همچنان «صاحب اللبن» و يا
«فحل» فرض خواهد شد. وضعيت زن پس از جدايى از شوهر اول (به واسطه طلاق يا فوت او و
يا علتهاى ديگر) براى مدتى كه شيرش متعلق به شوهر اول است، به ترتيب زير قابل
بررسى است: 1. زن پس از جدايى از شوهر اول با شخص ديگرى ازدواج مىكند و نزديكى
صورت مىگيرد ولى باردار نمىشود؛ در حالى كه پستانش كما كان شير دارد. در اين فرض فحل يا صاحب اللبن همان شوهر قبلى
است و اگر زن، طفلى را-
با
شرايط مقرر- شير دهد،
بين طفل و شوهر قبلى، نسبت پدر و فرزندى رضاعى به وجود مىآيد؛ هر چند معيار شير
دادن از نظر دفعهها و مدت، پس از ازدواج جديد كامل شود. بنابراين، اگر پيش از ازدواج دوم، زن چند دفعه طفل را شير داده باشد
و تعداد آنها را بعد از ازدواج كامل كند و توالى مقرر نيز وجود داشته باشد، ازدواج
جديد و حتى نزديكى با شوهر دوم نيز به ايجاد رابطۀ رضاعى بين شوهر اول و
طفل، خدشهاى وارد نمىكند. 2. زن پس از ازدواج دوم باردار شود؛ اما شير پستان او مانند سابق باشد و
تغيير