حال بايد پرسيد كه در قاعدۀ تعذر وفا به مدلول عقد، منظور از
«بطلان» چيست؟ آيا منظور همان بطلان به معنى اخص است كه در مقابل عدم نفوذ و صحت
استعمال مىشود و شامل انفساخ نيست و يا آنكه مفهوم آن وسيعتر است و انفساخ عقد
به دليل تلف موضوع عقد و غيره را نيز در بر مىگيرد؟ به نظر مىرسد منظور، معنى
اعم بطلان است كه موارد بطلان ذاتى و ابتدايى عقد و همچنين موارد انفساخ را نيز
شامل مىشود و علاوه بر اين، كليه مواردى را كه بطلان يا انفساخ عقد، در اثر تعذر
دائم وفا به مدلول عقد است را هم در بر مىگيرد؛ خواه اين امر ناشى از عدم قدرت بر
تسليم كردن موضوع عقد- كه به اعتبارى از شرايط صحت معامله است- باشد و خواه در
نتيجه تلف شدن موضوع عقد، پس از وقوع صحيح عقد. صورتهاى بطلان: صور بطلان به شرح زير است: الف) عقد در حين انعقاد متعذّر الوفا باشد و طرفين به اين امر آگاه
باشند. چنين عقدى از آغاز باطل است، چرا كه يكى از شرايط صحت عقد، قدرت بر تسليم
يعنى وفا به مدلول عقد است؛ مانند آنكه در عقود تمليكى، مورد معامله مال مغروق و
در معاملات عهدى مورد تعهد عملى باشد كه براى متعهد عمل به تعهد عقلا غير ممكن
است. ب) طرفين عقد در حين انعقاد بر اين اعتقاد باشند كه مدلول عقد ممكن
الوفاست، ولى پس از عقد كشف گردد كه چنين نبوده؛ مثل اينكه در عقد بيع، فروشنده و
خريدار به خيال آنكه مبيع مقدور التسليم است معامله كنند و بعد آشكار شود كه مبيع
در زمان انعقاد عقد غير قابل تسليم بوده كه در اين صورت نيز عقد محكوم به بطلان از
حين عقد است. ج) مفاد و مدلول عقد در زمان انعقاد ممكن الوفا باشد، ولى به علتى كه
پس از عقد عارض شده غير ممكن گردد، اين صورت دو فرض خواهد يافت: 1. عذر، ابدى و غير قابل رفع باشد كه در اين فرض، عقد از زمان تعذر،
منفسخ مىشود. 2. عذر، محتمل الرفع باشد كه در اين فرض دو حالت متصور است: - وفا به عهد در زمان خاص به طور وحدت مطلوب باشد كه در اين صورت نيز