مشتركات تشبيه كرده و گفتهاند: حالت احياكننده در اين مورد، مانند
كسى است كه در مسجدى مىنشيند و مادام كه براى نماز نشسته هيچكس نمىتواند او را
از آن محل محروم سازد، ولى اين حق منوط به دوام جلوس و استفاده است و به محض ترك
محل، شخص ديگر مىتواند همانجا را بگيرد. شهيد ثانى در كتاب مسالك مىگويد: «زمين از مباحات اوليه است و چنانچه متصرف، زمين را رها كند به طورى
كه به حالت اوليهاش برگردد، اصل اباحه نيز بازگشت خواهد كرد؛ همان طور كه اگر شخص
ظرف آبى از رودخانه بردارد و دو مرتبه به رودخانه بريزد بىشك حكم اباحه بازگشت مىكند». شهيد اضافه مىكند: «علت در تملك زمين احيا و عمارت بوده و
وقتى علت زايل شود معلول هم زايل خواهد شد و چنانچه فرد ديگرى به احيا اقدام كند،
سبب مالكيت را ايجاد كرده و مالك آن خواهد شد».[1] البته در اين باره فقها به رواياتى نيز تمسك كردهاند؛ از جمله حديث
ابن وهب از حضرت صادق (ع) كه فرمود: هرگاه كسى به زمين بايرى برسد و آبادش كند
بايد صدقه (زكات) آن را بدهد و اگر آن زمين مال شخص ديگرى بوده و فعلا آن را رها
كرده، چنانچه بعدا بيايد و مطالبه كند، زمين مال خدا است و مال كسى است كه آن را
آباد سازد.[2] نظريه ديگرى نيز در اين باره وجود دارد، به اين نحو كه اصولا
رقبۀ زمين، مالكيتبردار نيست و صرفا براى احياكننده حق اولويت ايجاد مىشود.
رقبۀ اصلى زمين ملك امام، يعنى مال حكومت است و در فرض تعطيل، حق اولويت سلب
و به ملك امام بازگشت مىكند. تفاوت اين نظريه با نظر مشهور اين است كه مشهور
معتقدند احياكننده مالك مىشود و تعطيل موجب زوال مالكيت است، ولى طبق نظريه اخير،
هيچگاه كسى مالك زمين نمىشود، بلكه زمين در اختيار امام يعنى حكومت است و احيا
صرفا موجب ايجاد حق اولويت است و در فرض رها كردن و تعطيل شدن، حق اولويتاحياكننده سلب مىشود و زمين مجدد در اختيار
دولت قرار مىگيرد. 5. ماهيت حقوقى احيا احيا از اعمال حقوقى و يكى از ايقاعات محسوب مىشود و بنابراين بايد
با قصد انجام[1] مسالك الافهام، ج 12، ص 397- 396.
[2] وسائل الشيعة، ج 17، ص 328- 326.