فهى له، قضاء من اللّه و رسوله»؛[1]يعنى هر كس درختى بكارد در جايى كه كسى بر وى
در آن مكان پيشى نگرفته يا زمين مردهاى را آباد كند، مال او خواهد بود. اين حكم خدا و رسول او است. 3. «ايّما قوم احيوا شيئا من الارض و عمروها فهم أحقّ بها و هى لهم»؛
يعنى هر قومى قطعهاى از زمين را آباد كنند، مال آنان خواهد بود.[2] 2. بررسى مفردات قاعده الف) احيا: احيا واژهاى عربى است. «حىّ» به معناى زنده بودن و احيا
به معناى زنده كردن است[3]و با توجه به اين كه در اين قاعده در مورد اراضى به كار رفته، به
معناى آباد كردن زمين است. ب) موات: موات به معناى «مرده» است و در مورد اراضى به زمينهايى
گفته مىشود كه فاقد آبادانى و سكنهاند. بعضى گفتهاند مراد زمينهايى است كه
مالك ندارد و كسى از آنها استفاده نمىكند.[4]فقها معناى اول را پذيرفته و معمولا آن را
چنين تعريف كردهاند: «الموات ما لا ينتفع به لعطلته او لاستيجامه او لعدم الماء عنه او
لاستيلاء الماء عليه»؛[5]يعنى موات زمينى را گويند كه به علت متروكه
شدن يا نيزار شدن، يا به علت آب نداشتن يا به خاطر اين كه آب آن را فراگرفته، قابل
استفاده نيست. بنابراين
موات بودن زمين گاهى به علت عدم مقتضى و گاهى به علت وجود مانع است.[6] 3. اقسام اراضى از نظر فقهى ارض بر دو قسم است: الف) ارض عامر به معناى زمين معمور و آباد كه مورد استفاده و انتفاع
است. بديهى است كه اين گونه اراضى قابل احياى مجدد و تملك نيستند، چرا كه تحصيل
حاصل محال[1] وسائل الشيعة، ج 17، ص 328، ح 1.
[2] همان، ج 17، ص 326، ح 4.
[3] فيروزآبادى، قاموس و مصباح المنير ذيل «حى».
[4] همان جا.
[5] الروضة البهية، ج 7، ص 133 و جواهر الكلام، ج 38، ص 9.
[6] منهاج الصالحين، ج 2، ص 150.