است. ب) ارض غامر به معناى زمين مغمور و موات كه تعريف آن بيان گرديد. 4. اقسام موات الف) «موات بالاصاله» و آن زمينى است كه يا نسبت به سابقه آبادى آن
اطلاع و آگاهى وجود ندارد، يا كاملا ثابت و معلوم است كه هيچگونه سابقه آبادى
ندارد، مانند اكثر بيابانها و كويرها. ب) «موات بالعرض» و آن زمينى است كه با وجود سابقه عمران، در حال
حاضر آبادى خود را از دست داده و به حالت ناآباد برگشته است. در مورد قسم اول، اولا از نظر فقهى به استناد قاعده فقهى مورد بحث،
اقدام به احيا مجاز است و ثانيا شخصى كه اقدام به احيا مىكند، مالك آن مىگردد. قسم دوم يعنى زمينهاى موات بالعرض بر چند قسم است: 1. زمينهايى كه اصلا مالك ندارند، مانند زمينهاى مندرس و روستاها و
بلاد متروك ويران شده و قناتهاى خشكشدهاى كه متعلق به اقوام گذشته بوده و هيچگونه
نام و نشانى از آنها وجود ندارد. 2. زمينهايى كه مالك آنها مجهول است. 3. زمينهايى كه مالك آنها معلوم است. اراضى نوع نخست ملحق به موات بالاصالهاند؛ اما در مورد اراضى نوع
دوم دو نظريه ايراد شده است. مشهور فقيهان معتقدند كه اين زمينها مشمول قاعده
احيا و قابل تملك هستند و نظريه ديگر اين است كه اين گونه اراضى از قبيل مجهول
المالكند و حكم مجهول المالك بر آنها صادق است؛ يعنى آن كه ابتدا بايد در مورد
صاحبشان تفحص و بررسى به عمل آيد و چنانچه از يافتن صاحب آن مأيوس شدند از حاكم
شرع خريدارى يا اجاره گردد. اما براى قسم سوم از اراضى موات بالعرض چند حالت متصور است: 1. مالك از زمين مزبور اعراض كرده است: اين حالت بىشك مشمول قاعده احيا است. البته اين حكم مبتنى بر اين تلقى است كه اعراض موجب سلب مالكيت مىگردد،
ولى حسب نظر گروهى كه اعراض را موجب سلب مالكيت نمىدانند، در اينجا چنين