نام کتاب : شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي نویسنده : زمانی نژاد، علی اکبر جلد : 1 صفحه : 409
موجب گمراهى مى شود؛ مثلاً بلندى قامت عوج بن عنق و بزرگى بساط سليمان عليه السلام، و اشكال عجيبه يأجوج و مأجوج و نشستن ديو بر ملك و تخت حضرت سليمان و عاشق شدن حضرت داوود به زن سرهنگ خود اوريا، و توسل او براى كشتن او و آمدن هاروت و ماروت به زمين و زنا كردن با فاحشه زهره نام و مسخ شدن آن به صورت ستاره و امثال اين امور، بسيار از حرص مردم به تفاصيل حكايات و سؤال از غير امام و پيغمبر برخاسته است. و در اين آيه [ «وَ لا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً» [1] ] خداوند نهى فرمود پيغمبر را به نمايندگى از امت، كه در اين امور از كسى سؤال نكنند و آنچه به كار عبرت نمى آيد، در صدد تحقيق آن نباشند. از جمله عدد اصحاب كهف كه سه بود يا پنج يا هفت؟ و موضع عبرت نگاه داشتن خداست جماعتى را در خواب، مدتى طويل؛ به خرق عادت كه مدت آن هم بر ما مجهول است. امّا مردم. هفت تن گفتند و نام آنها [را] معيّن كردند و زمان خواب رفتن و بيدار شدن و سلطانِ هر دو وقت را و رنگ سگ و نام او، نام كوه و غار وى و ساير چيزها كه دليل بر صحّت آن نيست و فايده بر دانستن آن مترتّب نى، جز آميختن قول كسانى كه معصوم از خطا نبودند و اختلاف بسيار داشتند و تناقض بى شمار با كلامِ خداوند صادق كه «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» [2] [است.] بارى، درباره اصحاب كهف [و ديگر قصص تاريخى] به مفاد قرآن اكتفاء بايد كرد و در روايت ضعيف و قول غير معصوم ترديد بايد داشت». [3] چقدر اين سخن شبيه كلام علامه بزرگوار مرحوم طباطبايى است كه پس از بيان اين حقيقت كه قرآن كتاب تاريخ و داستان سرايى نيست بلكه كتاب هدايت انسان است و به همين دليل بسيارى از جزئيات داستانهاى تاريخى را نقل نكرده است، در