responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي نویسنده : زمانی نژاد، علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 40

نظير آن هنوز در قم و كرمانشاه و بعض شهرهاى ديگر در زبان عامّه مستعمل است، الاّ آن كه گويند: رفتيمان و گفتيمان و حرف «ياء» در آخر آن نياورند.
يكى از اصطلاحات خاص اين كتاب «انزله كردن» است به جاى نازل كردن و وحى و فرود آمدن كتاب آسمانى، چنان كه فرمايد: خداى تعالى فلان آيه انزله كرد و فلان سوره يا تورات را بر موسى عليه السلام انزله كرد و هكذا.
ديگر آنكه ما هميشه كلمه ميان را با حرف «در» استعمال مى كنيم و در اين تفسير و بسيارى از كتب قديم با كلمه «از» استعمال كرده اند: مثل از ميان زمين و آسمان پانصد سال راه است.
«ب» و «با» براى صيرورت، يعنى بيان حالت دوم، در زمان ما مستعمل نيست و در عهد مؤلّف بود. ما گوييم: پادشاه فلان را حاكم كرد، و در تفسير گويد: او را به حاكم كرد، و در مسخ بنى اسرائيل به صورت بوزينه فرمايد: «با كپى كرد ايشان را» و كپى بوزينه است و ما در مِثْل اين گوييم: كپى كرد يا بوزينه كرد، و حرف «با» را نياوريم و گفت: كوه صفا را بازر كند ـ الى غير ذلك.
مؤلّف فعل مجهول عربى را بيش تر به صورت فعل منسوب به جماعت مجهول ترجمه مى كند؛ مثل ضُرِبَ (زده شد) مى گويد: زدند و قُتِلَ (كشتند) و قيلَ (گويند) «إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا» «چون گويند ايشان را بگرويد» و گاه به صورت مجهول ترجمه كرده است؛ مانند «أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ» ؛ «مهيّا شده براى كافران».
حرف «را»، كه در زمان ما خاصّ مفعولٌ به است، در كتب پيشين مانند اين تفسير پس از مفعولُ له نيز مى آورند؛ مثلاً ما مى گوييم: «زيد را گفتم» و «كتاب را خواندم» و آنها مى گفتند: «زدم تأديب را»؛ يعنى براى تأديب، و در گلستان در هر دو معنا آمده است. گويد:
{۰ دولت جاويد يافت هر كه نكونام زيستكز عقبش ذكر خير زنده كند نام را ۰}
«نام را» در اين بيت مفعولٌ به است و گويد:

نام کتاب : شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي نویسنده : زمانی نژاد، علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 40
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست