responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي نویسنده : زمانی نژاد، علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 351

گفت: مرا شناسى؟
گفت: نه.
گفت: من خداى زمينم و اين هر چه به او هست از بيمارى و رنج و تلف مال و فرزندان، همه من كردم، از آنكه مرا رها كرده است و بر عبادت خداى آسمان اقبال كرده. اگر تو مرا يك بار سجده كنى، من آن همه رنجها را از او بردارم و مال و فرزندان به او دهم.
او گفت: تا من ايّوب را نگويم، هيچ كار نكنم.
گفت: اگر اين نكنى، ايّوب را بگو تا يك بار كه طعام خورَد، بسم اللّه نگويد به اول و به آخر الحمدللّه ، تا من از او خشنود شوم و او را شفا دهم و مال و فرزندان به او دهم.
او گفت: اگر ايّوب را نگويم، هيچ كار نكنم. او بيامد و ايّوب را خبر داد به هر چه رفته بود.
ايّوب عليه السلام بر او خشم گرفت و گفت: امروز، همه روز رفته اى با دشمن خداى، ابليس در مناظره رفته اى و گوش بر حديث محال [1] او كرده اى؟ و اللّه كه اگر خداى مرا شفا دهد، من تو را صد چوب بزنم؛ از پيش من برو و او را براند.
چون او برفت، ايّوب عليه السلام تنها بماند و به نزديك او هيچ طعامى و شرابى و مونسى نبود. روى بر زمين نهاد و مى گفت: «رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمِينَ» چند بار باز گفت.
آواز دادند او را كه سر بردارد. خداى تعالى دعاى او را اجابت كرد. پاى بر زمين زن. او پاى در زمين زد، در زير پاى او چشمه آب عذب روان شد. او غسل كرد، هيچ رنجى بر اندام او نماند. پاى ديگر در زمين زد، چشمه اى از آب ديگر پيدا شد، از


[1] محال: بيهوده.

نام کتاب : شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي نویسنده : زمانی نژاد، علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 351
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست