اشاره كرده، نام ساير
حيوانات در قرآن را نيز برمىشمرد. اين حيوانات عبارتاند از: بز (مَعْز)، ميش
(ضَأْن)، گاو (بقر)، شتر (ابِل)، مار (حَيَّه)، اژدها (ثُعْبان)، الاغ (حمار و
حَمير)، شير (قَسْوَرَه)، اسب (خَيل)، ماهى (نون و حوت)، خوك (خنزير)، سگ (كلب)،
فيل، قورباغه (ضَفادع)، و شپش (قُمَّل). حكمت ذكر برخى نامها در
قرآن تأمّل در نامهاى موجود در
قرآن كه علم بودن آنها پذيرفته است، به ويژه نام پيامبران و ديگر افراد انسانى
اعمّ از نام صحابه رسولخدا صلى الله عليه و آله، اصحابِ پيامبران گذشته، زنان و
كافران، چنين نتيجه مىدهد كه غرض، صرفاً يادكرد از نام آنها نبوده است؛ بلكه
افزون بر آن، بار معنايى ويژهاى دارد. به عبارت ديگر، اين نامها گوياى صفتى در
صاحب نام است كه نمىتوان آن را ناديده گرفت. زركشى در بحث خود درباره
علم مبهمات توضيحى دارد كه در همين جهت است. وى مىنويسد: برخى از اشخاص داراى دو
ناماند؛ امّا در قرآن به سبب نكتهاى تربيتى- معرفتى فقط از يكى از نامهاى آن
شخص ياد شده است؛ براى مثال، خداوند در خطاب به اهلكتاب (يهوديان) هميشه از تعبير «يبنى إسرءيل» استفاده كرده، و هيچگاه
تعبير «يا بنىيعقوب» را به كار نبرده است؛ در حالى كه آنها بنىيعقوب نيز
بودهاند. راز آن اين است كه اسرائيل (لقب حضرت يعقوب) به معناى عبداللّه (بنده
خدا) است و خداوند با اين تعبير گويا مىخواهد يهوديان را از غفلتى كه بر آنها
سايه انداخته، خارج سازد و دين گذشتگانشان را كه همانا بندگى خداوند و تسليم در
برابر فرمانهاى او بوده است، به يادشان آورد و بدين وسيله به بندگى و عبادت خداى
متعالى ترغيب و تشويقشان كند؛ امّا آنجا كه مىخواهد تولّد يعقوب را به حضرت
ابراهيم و همسرش بشارت دهد، از حضرت با نام يعقوب ياد مىكند، نه اسرائيل؛ زيرا در
اين مقام، بشارت به تولّد يعقوب موهبتى به ابراهيم بود كه در پى بشارتِ تولّد
اسحاق به همسر ابراهيم، اين بشارت نيز به وى داده شد:
«فَبَشَّرنها بِإِسحقَ و مِن وَراءِ إِسحقَ يَعقوبَ».
(هود/ 11، 71)[1] اين لطافت در تعبير درباره
نام حضرت يعقوب را در آيه 93 آلعمران/ 3 نيز مىبينيم. خداوند[1]. البرهان فى علومالقرآن، ج 1، ص 249- 250