نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد جلد : 1 صفحه : 40
دل ها مقرّر است و در نفس ها مصوّر تا عرب و عجم چيزى را كه زشت باشد به آن تشبيه كنند و به زبان ما شخص را كه زشت دارند، گويند: سر او چون سَر ديوان است و هر متنكّرى را ... . اين نوع تعبيرات از ابوالفتوح تصريحات و تأييدات قطعى است بر اين كه وى فارسى الاصل و رازى الاصل بوده، ولى نسب و نژاد عرب داشته است . آن گونه كه پيداست جدّ دوم ابوالفتوح در رى وطن داشته و شايد دليل سكونت او پيدايش زمينه هاى مناسب و جاذبه هاى علمى در رى بوده باشد . ناگفته عيان است كه علماى اسلام همواره در پى كسب علم و حديث آموزى بوده، هر كجا عالمى را يافته، به خدمتش شتافته و به درك محضرش پرداخته اند . خاندان دانشمند و دانش دوست ابوالفتوح نيز پيرو همين روش بوده و آن گونه كه در معرفى ايشان نقل شد، برخى از آنها به شهرهاى ديگر مسافرت نموده و به سماع حديث پرداخته اند . عمده ترين دليل سكونت اين خاندان را ـ كه صاحب روضات الجنّات درباره آنها گفته است كه اين مردم و خاندان صالحش از خانواده هاى بزرگ عرب بوده و در ديار عجم ساكن شده اند [1] ـ بايد تحولات سياسى دانست .
علّت مهاجرت خاندان ابوالفتوح به رى
در قرن چهارم هجرى، در پهنه سرزمين هاى اسلامى، دولتى ظهور كرد كه در تاريخ شيعه، بويژه ايران اهميّت بسيارى دارد و آن حكومت «آل بويه» است . آل بويه در قرن چهارم چنان قدرتى قوى در صحنه دنياى اسلام شدند كه نفوذ آنان تا مركز خلافت عبّاسى گسترش يافت؛ به طورى كه در دوران حكمرانى اين سلسله