نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد جلد : 1 صفحه : 112
پشت من راست دارد و مرا از عبادت خداى عزوجل باز ندارد». [1] «لا دَرَيْتَ كذلك كنت فى الدنيا؟؛ مداناش كه در دنيا همچنين نادان بودى؟». [2] «انت لى و انا لك لم تر عيناى مثلك؛ تو مرايى و من تو را، چشمهاى من چون تو نديد». [3] «القبر روضةٌ من رياضِ الجنّةِ او حفرة من حُفَرِ النيران؛ گور يا مرغزارى از مرغزارهاى بهشت باشد، يا كنده اى از كنده هاى دوزخ». [4] البته همه اين هزاران نمونه ترجمه اى كه در تفسير ابوالفتوح مى توان يافت، روان و شيوا و پسند ذوق فارسى زبان قرن بيستم نيست. اى بسا قطعه كه شيخ در آنها رنج معادل يابى را بر خود هموار نكرده، و يا اگر معادل هاى برازنده اى يافته، زحمت جمله پردازى به خود نداده است و در نتيجه جملاتى به دست آمده كه در آنها، واژگان فارسى است و ساختار نحوى، عربى. عبارت زير ـ كه كلمات فارى گوش نوازى دارد ـ از نظر ساختار دستورى با اصل عربى خود كاملاً منطبق است: «نحن الخالدات فلانموتُ ابدا و نحن الناعمات لانبؤُسُ ابدا و نحن الراضيات فلانسخط ابدا؛ ما پايندگانيم كه نبميريم هرگز و ما به نعمت پروردگارانيم كه به سختى نرسيم هرگز و ما خشنودانيم كه خشمگين نشويم هرگز». [5] در جمله زير، نه كلمات زيباست و نه تركيب: «لقد سبقتْ اجابةُ اللّه مَسألَتى؛ اجابت خداى تعالى سبق برد سؤال مرا». [6] در جمله، زير ساختار با دستور فارسى منطبق است، اما هيچ كوششى براى يافتن معادل هاى فارسى نشده است.