responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 111

ترجمه هاست كه وى غالبا از كمند نحو عربى و تنگناى كلمات مى گريزد و معانى را در قالب هايى دستورى و با واژگانى غالبا فارسى بيان مى كند.
انا عند ظنّ عبدى فليظُنَّ بى ماشاءَ؛ من نزد گمان بنده ام به من گوهر چه
خواهى بمن گمان بر. فمن ذكرنى فى نفسه ذكرته فى نفسى؛ اگر در نفس خود مرا ياد كنى، او را در نفس خود ياد مى كنم. و من ذكرنى فى الملأذَكَرْتهُ فى ملاً خير منه؛ و اگر مرا در مجمعى ياد كند، او را در مجمعى به از آن ياد كنم. من تقرّب الىّ شبرا تقرّبت اليه ذراعا؛ و اگر بَدَستى به من نزديك شود، رَشى بدو نزديك شوم. و من اتانى مشيا اَتَيْته هَرْوَلةً؛ و هر كه بمن آيد برفتن، با او شوم به تاختن. و من اتانى بقراب الارضِ خطيئة آتَيْته؛ و هر كه بمن آيد با چندانى گناه كه در همه بمثلها مغفرةً؛ زمين گنجد، هم چندِ آن مغفرت بدو آرم. مالم يُشرِكْ بى شيئا؛ مادام تا با من شكر نيارد. [1]
در اين جملات، به استثناى جمله نخست، و جمله هفتم كه هواى نحو عربى دارد، همه جا اصالت زبان فارسى مراعات شده، و ميل شيخ به يافتن معادل هاى فارسى در مقابل كلمات عربى نيز كاملاً آشكار است.
در جمله نسبتا بلند زير، تنها سكته اى در آغاز احساس مى شود:
«الهى عجّت اليك الاصوات بضروب اللغات يسألونك الحاجات وحاجتى اَنْ تذكرنى على طول البِلَى اذا نسينى اهلُ الدنيا؛ بار خدايا، آوازها بلند شد به تو به زبان هاى مختلف؛ از تو حاجت مى خواهند. حاجت من آن است كه چون مرا در آن منزل وحدت و وحشت فرود آرند و خلقان مرا فراموش كنند، مرا به ياد دارى». [2]
و چند نمونه ديگر:
«حسبى من الطعام ما يقيم ظهرى و لا يمنعنى عبادةَ ربّى؛ مرا از طعام آن قدر بس كه


[1] همان، ج۲، ص ۲۳۰.

[2] همان.

نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 111
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست