responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 108

آن گه «اَمْرَد» گويند، چون شارب سبز كند «طارّ» گويند او را، آن گه «مُطْرَحِّم» گويند او را... آن گه چون خط دارد «مختطّ» گويند او را، چون پيوسته كند، «مجتمع» گويند، چون تمام درآرد «صُمُّل» گويند. آن گه «مُلتَحى» گويند او را، آن گه «مستوىّ» گويند او را ميان سى سال و چهل سال، آن گه «مُصْعِد» گويند. و «شابّ» جامع بود اين اسماء را.
چون آغاز سپيدى كند «ملهوِرْ» گويند او را، چون آميخته شود، «اشمَط» گويند، آن گه «كَهْل» گويند، چون پير شود «اَشْيَب» گويند، آن گه «شيخ» گويند. آن گه «حوقَل» گويند. «صفتات» پس «همّ»، آن گه «هَرِم» آن گه «خَرِف»، آن گه چون بميرد «ميّت». [1]

اصطلاحات ويژه، در تفسير ابوالفتوح

ابوالفتوح در تفسير خود اصطلاحات ويژه اى را به كار برده است كه به برخى از آنها اشاره خواهيم داشت:
الف. جمع مخاطب را به صورت مفرد آورده است؛ مثلاً در ترجمه «و أنتم تعلمون» مى گويد: «و شما مى دانى» و در ترجمه «و ان كنتم فى ريب» مى گويد: «اگر مى باشى در شك» و ... .
ب. يكى از اصطلاحات خاص اين تفسير «انزله كردن» است به جاى «نازل كردن» و وحى فرو فرستادن.
مرحوم شعرانى مى گويد:
اين اصطلاحات در زمان او متداول بوده است.
امّا اثبات اين موضوع، نياز به دليل دارد.


[1] همان، ج ۲۰، ص ۲۰۳.

نام کتاب : ابوالفتوح رازي نویسنده : قنبری، محمد    جلد : 1  صفحه : 108
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست