خواهند-
و به دراز گوش خر خواهند و آن را التزام خوانند- و از اين سه صنف دلالت مطابقه وضعى
تنها باشد- و دو دلالت ديگر بمشاركت وضع و عقل- و از اين دو كه عقلىاند تضمن محدود
بود- چه اجزاء معنى محصور باشد و التزام نامحدود بود- چه لوازم معنى محصور و مضبوط
نباشد- و اگر لوازم در شهرت مختلف باشند- مشهورتر بدلالت اولى بود- چنانك بشير شجاع
خواهند نه ابخر- و گاه بود كه يك لفظ بازاء معنى موضوع بود- و هم بازاء جزو آن معنى-
و بر هر دو مطابقت دلالت كند- مانند ممكن كه بر خاص و عام كه جزو اوست دلالت كند- و
همچنين يك لفظ گاه بود- كه هم بازاء معنى موضوع بود- و هم بازاء لازم آن معنى و بر
هر دو بمطابقه دلالت كند- مانند آفتاب كه- بر قرص خورشيد و بر نور او دلالت كند- و
سبب آنك- اين دلالت مطابقه است نه تضمن و التزام- آن است كه بمجرد وضع است نه بمشاركت
عقل
فصل
دوم در نسبت الفاظ با معانى
گاه
باشد كه يك لفظ بر يك معنى بيش دلالت نكند- و گاه بود كه يك لفظ بر معانى بسيار دلالت
كند- و همچنين گاه بود- كه الفاظ بسيار بر يك معنى يا زياده از يك معنى- متقارب يا
غير متقارب دلالت كند- و چون اين