responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 538

بنسبت يا كسى كه ذهن او مايل باشد- بحكم يك طرف محمود بود- پس اگر بسبب ميل بيك طرف آن بود- كه از طرف اكثرى باشد آن مظنون مطلق بود- و اگر طرفين متساوى بود لا محاله ترجيح را سببى بايد- و آن در قضيه قيدى يا قرينه‌اى بود- پس مظنون مقيد بود بان قيد و قرينه- مثالش زيد از اندرون حصار آشكارا با خصمان سخن مى‌گويد- پس خاين است- و اين باعتبار ملاحظت سخن گفتن اوست با خصم- و همچنين زيد از اندرون حصار- آشكارا با خصمان سخن مى‌گويد پس خاين نيست- و اين باعتبار ملاحظت آشكارا گفتن اوست- و چنين مواد مضبوط نبود- پس عمده اين صناعت محمودات ظاهرى عام باشد- بحسب جمهور يا بحسب قومى محمود- و بر جمله هر چه اقناعى بود- چه قياسات اين صناعت كه اقتضاء اقناع كند- هم بماده اقناعى باشد و هم بصورت- و در خطابت بحث از امور ضرورى نكنند الا بنادر- مثلا بحث از مسأله الهى يا طبيعى- باشد كه عوام را در آن مدخلى نباشد- و در آن موضع نيز اگر بحسب اين صناعت تحقيق طلبند- بر صناعت ظلم كرده باشند- و چيزى كه از شان او نبود از او طلب كرده- و مقدمات اضطرارى- بر اين وجه استعمال كنند كه گويند- مثلا حب شهوات و فضيلت عفت در زيد مجتمع نتواند بود- و عمرو هم چون منكر بعث و ثواب باشد- مراقبت جانب الهى نكند- و استعمال قياس در خطابت- از اشكال سه‌گانه ممكن باشد بشرط اقناع چنانك گفتيم- و باشد كه مثلا از دو موجبه در شكل دوم انتاج كند- و آنچه بحسب ظن منتج بود نه بحقيقت آن را رواسيم خوانند- و بحسب ماده ضرورى و ممكن اكثرى و متساوى استعمال كنند- بشرط آنك جزوى آن را عارض باشد- مثال ضمير از صادقات مطلق از شكل اول- زيد عالم زكى النفس است پس سعيد بود در آخرت- و مثال دليل صادق از شكل اول- فلان زن بزاده است پس بكر نيست- چه ولادت دليل عدم بكارت است و خاص‌تر است- و مثال دليل اكثرى-

نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 538
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست