responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 41

و عرض بود و عمق نبود- و جسم و او را طول و عرض و عمق بود- و اين جسم را جسم تعليمى گويند- و جسم را كه نوع جوهر است جسم طبيعى- و وقوع جسم بر هر دو باشتراك محض بود- و بعضى اين جسم را ثخن گويند يا عمق يا سمك- و اما كم متصل غير قار الذات- يك نوع بود و آن زمان است- و كم منفصل هم يك نوع بود و آن عدد باشد- پس اقسام كم پنج باشد- خط و سطح و جسم و زمان و عدد- و نقطه كه نهايت خط بود و آن كه نهايت زمان بود- و واحد كه جزو عدد و مبدا عدد بود- هر چند متعلق باشد باين انواع- اما بذات داخل نباشند در جنس كم- چه قابل تقدير و تجزيه نباشند- و اما قسمت كم بوجه دوم چنان بود كه گويند- كم ذو وضع باشد يا غير ذى وضع- و وضع بسه معنى بكار دارند- يكى هر چه قابل اشارت حسى بود- گويند آن را وضع است- و باين معنى گويند نقطه را وضع باشد- و وحدت را وضع نبود- يعنى نقطه قابل اشارت بود- و وحدت از آن روى كه وحدت باشد نبود- دوم هر چه آن را- وجودى قار بالفعل بود و اتصال و ترتيبى- چون اجزاء او را- با يكديگر نسبت دهند آن را وضع خوانند- مثلا گويند مربع را وضعى است- كه ضلع او با زاويه او بر چه نسبت باشد- و زاويه او با ضلع بر چه نسبت- و اين وضع بحقيقت از مقوله اضافت بود- سيوم هر چه آن را اجزائى بود- و اجزاء آن را با يكديگر و با جهات عالم نسبتى بود- و جمله را بسبب اين نسبت هياتى لازم شود- و اين هيات را وضع خوانند- و اين وضع خود مقوله‌اى است بانفراد- چنانك ياد كرده شود- و غرض در اين موضع وضع است بمعنى دوم- كه بعضى كميات را عارض شود- پس كم ذو وضع يا خط بود يا سطح يا جسم- و غير ذى وضع قار الذات بود يا نبود- اگر قار الذات بود عدد بود- و اگر غير قار الذات بود زمان‌

نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 41
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست