responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 366

گردد- و هم برهان لم بود- و سبب بعيد يا سبب ناقص چون واضح بود- برهان را از لميت بيرون نبرد- اما سبب غير واضح- و اگر چه وضع او در حد اوسط نوعى از قياس بود- اما در برهان لم واقع نبود- مثلا گوئيم اين موجود ناطق است پس انسان است- چه ناطق علت انسان بودن اين موجود بشرط حيوانيت اوست- از بهر آنك اگر از مفارقات باشد اقتضاء انسانيت او نكند- چنانك بعد از اين گفته شود- پس فقدان شرط اقتضاء نقصان علت و عدم وضوح او مى‌كند- و خروج قياس از آنك برهانى باشد هم از اين جهت است- و بايد كه سبب در برهان لم با آنك واضح و كامل بود- يعنى مستلزم وجود مسبب دايم بود- تا حكم كه معلول او باشد يقينى دايم بود- چه اگر علت او خاص بود بوقتى- تعلق يقين بان حكم مقصور بود بر آن زمان- چنانك در مثال كسوف گفته آمد- و چون معلوم شده است كه- هر حكم كه آن را علتى بود بيانش بى‌وضع علت يقينى نبود- پس هر حكم كه ببرهان لم بيان توان كرد- بيانش ببرهان ان يقينى نبود- مثالش از بياض و خثورت بول در تب لازم معلوم نشود- كه مريض در معرض سرسام است- تا علت آن دو معلول- و وجه تعلق يكى به ديگرى معلوم نشود- و همچنين استدارت زمين در علم هيئت بانيت اثبات كنند- و در علم طبيعى بلميت- و آنچه در هيات گويند بيش از آن فايده ندهد- كه زمين را در وقت احساس باحوال او مستدير يابند- اما آنك هميشه مستدير بود معلوم نشود- پس حكم يقينى دائم فائده ندهد- اما در طبيعى معلوم شود- كه طبيعت زمين از جهت بساطت اقتضاء استدارت او كند- و اين حكم يقينى دائم بود بدوام وجود اين طبيعت- و باين بيان معلوم شد كه براهين علم‌

نام کتاب : اساس الاقتباس نویسنده : الطوسي، الخواجة نصير الدين    جلد : 1  صفحه : 366
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست