فاعليت-
مانند آنچه بالاى طبيعت بود و بعضى از علل طبيعى- و در آن صورت اگر فعل مادى بود- موقوف
جز بر استعداد ماده نبود- و با استعداد ماده بهم حاصل آيد- مانند افاضت صور بر ماده-
و اگر فعل مادى نبود هميشه موجود بود- مانند نفس ماده كه ابداعى است- و فاعل كه تام
نبود مانند فاعلان صناعى- كه تا قدرت و ارادات و آلت و شرايط ديگر حاصل نشود- فاعل
نتواند بود- و فاعلان طبيعى كه تا شرايط ديگر حاصل نبود- هم فاعل نتوانند بود- مانند
طبيعت كه- تحريك جسم طبيعى بر استقامت بعد از خروجش كند- از مكان طبيعى بشرط زوال موانع
و شرايط ديگر- و مانند افيون كه اظهار تاثير بعد از آن كند- كه از حرارت غريزى متاثر
شود- و همچنين در فاعلان نفسانى- پس فعل در امثال اين فاعلان از ايشان متاخر باشد-
و حصول استعداد ماده در فعل كافى نبود- و بعد از حصول شرايط- فعل بواسطه حركتى از فاعل
صادر شود- و حركت در زمانى بود پس فعل بزمانى حاصل آيد- و وجود غايت در وقت انتهاء
حركت- يعنى در آخر آن زمان صورت بندد- و هر فعل كه از فاعلى تام بالفعل صادر شود- بىتوسط
حركت بود- از بهر آنك در او چيزى بقوت نبود- كه بتدريج حاصل آيد- پس آنجا غايت بر اين
وجه نبود- بل باشد كه در نفس صورت بود- ز چون علت بفعل علت بود معلول هم بفعل حاصل
بود- و چون علت بقوت بود لازم نيايد كه معلول بقوت بود- چه قوت و امكان معلول مستفاد
نيست از علت- بل آن او را لذاته است- بخلاف وجودش كه مستفاد از فاعل و غايت است ح وجود
صورت و غايت مستلزم وجود فعل باشد- چه وجود صورت بذات متقدم بود و بزمان مقارن- و وجود
غايت متاخر و وجود